کنکاش در مناسبات بین حقوق و اخلاق از دیرباز یکی از دلمشغولیها در حوزهی مطالعات بنیادین حقوق بوده است. حقوقدانانی که راهبرد حقوق را تحقق بخشیدن فضیلتهای اخلاقی و بویژه عدالت اجتماعی در قالب معاوضی و توزیعی آن میدانند؛ سعی در یافتن بنیادهای هنجاری و اخلاقی برای قواعد و نهادهای حقوقی دارند و از این رهگذر علم حقوق را در زمرهی علوم غایی و ارزشی قرار میدهند. در مقابل آن دسته از عالمان حقوق که راهبرد حقوق را تنها تضمین تحقیق اهداف علوم دیگری مانند سیاست و اقتصاد میپندارند و معتقدند که علم حقوق به دلیل برخورداری قواعد آن از ضمانت اجراهای دنیوی قاطع، راهکار و قالب مناسبی برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی در سطح دانشی ابزاری و غیر هنجاری تنزل میبخشند. گفتوگو از نسبت بین حقوق و اخلاق در ساحتهای حقوق خصوصی، کیفری، عمومی، و بینالملل هر یک ویژگیهای خود را دارد. در حوزهی حقوق خصوصی نیز که قلمرو مشخص این تحقیق است، بررسی اخلاقمداری در هر یک از تعهّدات و مسئولیتهای قراردادی و خارج از قرارداد و قانونی از مختصات ویژهای برخوردار است. برای معرفی نهادهای حقوقی اخلاقمدار (در این تحقیق منظور از تأسیسات و نهادها؛ قواعد و قوانین حقوقی میباشد)؛ نخست باید اخلاق و معیار اخلاقمداری را شناسایی نماییم و اینکه چه نوع ارتباطی بین اخلاق و حقوق می تواند باشد، و این رابطه چه تأثیری بر مسائل حقوقی دارد و مسائل اخلاقی کدامند؟؟
مسائل اخلاقى در هر زمان از اهمیت فوقالعادهاى برخوردار بوده، ولى در عصر و زمان ما اهمیّت ویژهاى دارند، زیرا: از یکسو عوامل و انگیزههاى فساد و انحراف در عصر ما از هر زمانى بیشتر است و اگر در گذشته براى تهیّه مقدمات بسیارى از مفاسد اخلاقى هزینهها و زحمتها لازم بود در زمان ما ازبه مدد پیشرفت دانش بشرى همه چیز در همه جا و در دسترس همه كس قرار گرفته است! از سوى دیگر، با توجه به این كه عصر ما عصر بزرگ شدن مقیاسهاست و آنچه در گذشته بطور محدود انجام مىگرفت در عصر ما به صورت نامحدود انجام مىگیرد، قتل و كشتار انسان ها به کمک وسائل كشتار جمعى، و مفاسد اخلاقى دیگر به كمک فیلمهاى مبتذلى كه از ماهوارهها در سراسر دنیا منتشر مىشود و اخیرا كه به بركت «اینترنت» هرگونه اطلاعات مضر در اختیار تمام مردم دنیا قرار مىگیرد، مفاسد اخلاقى
بسیار گسترش پیدا كرده و مرزها را در هم شكسته و تا اقصا نقاط جهان پیش مىرود تا آنجا كه صداى همه در هر جایی درآمده است. اگر در گذشته تولید مواد مخدر در یك نقطه، یك روستا و حداكثر شهرهاى مجاور را آلوده مىكرد امروز به كمک سوداگران مرگ به سراسر دنیا كشیده مىشود. از سوى سوّم، همانگونه كه علوم و دانشهاى مفید و سازنده در زمینههاى مختلف پزشكى و صنایع و شؤون دیگر حیات بشرى گسترش فوقالعادهاى پیدا كرده، ابزارهای شیطانى و راهكارهاى وصول به مسائل غیرانسانى و غیراخلاقى نیز به مراتب گستردهتر از سابق شده است به گونهاى كه به دارندگان فساد اخلاق اجازه مىدهد از طرق مرموزتر و پیچیدهتر و گاه سادهتر و آسانتر به مقصود خود برسند. در چنین شرایطى توجه به مسائل اخلاقى و علم اخلاق از هر زمانى ضرورىتر به نظر مىرسد و هرگاه نسبت به آن كوتاهى شود فاجعه یا فاجعههایى در انتظار است؛ از طرفی، شناخت دقیق ابعاد و مشکلات حقوق و پذیرش ارتباط تنگاتنگ آن با اخلاق در دنیای جدید، از اوّلین ومهمترین گامها در جهت تقویت، تثبیت وگسترش اخلاقمداری است از این رو برای فرهیختگانی که دغدغهی اخلاقمدار بودن جامعهی بشری را در سر دارند، پرداختن به این موضوع در اولویّت است. روشن است که پرهیز از یکسونگری و تعمیم ندادن احکام برخی اخلاقمداران به کلّ آنها از نکاتی است که نباید از آن غفلت شود لذا نباید از فاصلهای که بین حقوق و اخلاق رخنه کرده، با عنوان مشکلی ساده و مقطعی یاد کرده و سرسری از کنار آن گذشت؛ زیرا تا زمانی که با دید مشکلی ساده به قضیه بنگریم نه تنها به راه حل، یا نمی رسیم یا به صورت مقطعی و موقت میرسیم. پس بهتر است از این معضل با عنوان «مسئلهای حادّ و مهم» یاد کنیم؛ چرا که مسئله زمانی مهم، بروز میکند که سؤالاتی اساسی مطرح شود، سپس با بررسی دقیق علل و ابعاد مسئله، قطعاً دسترسی به جواب و راهحلهای مسئله آسان میگردد؛ سؤالاتی از قبیل اینکه چرا بین حقوق و اخلاق شکاف افتاده، چه عامل یا عواملی در این معضل دخیلاند، بهترین تفسیر از اخلاق چیست، آیا حقوقدانان تلاشی در این باب دارند، نقش و تأثیر جهانی شدن، رشد علوم، تجددگرایی و …، در این مسئله تا چه حد بوده؟ هرچند جهانی شدن میتواند به شناخت بیشتر از حقوق کمک شایانی کند اما نکات ضعف آنها نیز محرز است، رشد علوم اعم از نوع طبیعی و انسانی، تجدد گرایی، قدرتطلبی و… از عوامل مؤثری که درک نادرست از آنها و نیز عدم درک صحیح از اخلاق، منجر به ایجاد فاصله بین حقوق و اخلاق شده است. رعایت و درک درست و بجا از اخلاق فردی، به اخلاق اجتماعی منتهی میشود. انسانها در کنار یکدیگر و زندگی جمعی، به هماهنگی میرسند و درسایهی هماهنگی است که به عدالت نائل میشوند و ظهور عدالت، زمانی اتفاق میافتد که اعمال انسانی و اجتماعی مزیّن به رنگ اخلاق شوند اما رهاوردی که در طول تحقیق بدست آمد؛ از این قرار است که: اخلاقمداری در تأسیسات و قواعد قانونی چیزی جز حضور حسننیّت و اجتناب از هر گونه سوءنیّت نمیباشد و عمل اخلاقمدار عملی است که عاری از سوءنیّت باشد، چه بسا اعمالی که هر چند در ظاهر صحیح و درست باشند اما اخلاقمدار نباشند و برعکس، اعمال به ظاهر غلطی که بدلیل وجود حسننیّت، اخلاقمدار باشند. لذا باید قبل از انجام عمل اخلاقی، به معرفت اخلاقی دست یابیم. یکی از مسائلی که در دوران مدرن شایع است شکاف میان معرفت اخلاقی و عمل اخلاقی است واینکه چگونه میتوان این شکاف را پر کرد. انسان زمانی که بین حقوق و اخلاق فاصله افکند، نه تنها به پیشرفت نرسید بلکه ایدهی پسرفت را جایگزین آن کرد. ذکر این نکته که وقتی حقوق ما ریشه در «فقه» دارد؛ چرا در عمل، به چنین سرچشمهی عظیمی نه تنها رجوع نمیشود؛ بلکه با طرح و تصویب قوانین جدید، از این منشأ فطری فاصله میگیرند؛ و تا کنون نه تنها به راهحل نرسیدهاند بلکه، گامهای بلندی را در جهت ایجاد تورم قانون برداشتهاند، و مضرّات این قوانین پوچ، بیشتر دامنگیر نهاد خانواده بوده است.