کیفیت زندگی[1] یکی از مهمترین مسائل پیش روی جهان امروز و از مباحث اساسی در تکوین سیاستگذاری اجتماعی محسوب میشود که موضوعاتی چون رفاه، ارتقاء کیفیت زندگی سلامت محور، رفع نیازهای اساسی، زندگی رو به رشد و رضایتبخش، نوع دوستی و از خود گذشتگی در میان جماعات را در بر میگیرد.
با توجه به مهم تلقی کردن کیفیت زندگی برای افراد جامعه، تلاش برای ارتقاء آن از اصلی ترین اصول و اولویت های برنامه ریزان و سیاست گذران اجتماعی و مدیران و مسئولان حکومتی در هر جامعه و کشوری است. لذا به جرات می توان گفت کلیه برنامه ها، سیاست ها و عملیات های اجرایی در یک جامعه در راستای ارتقاء کیفیت زندگی مردم آن جامعه است. کیفیت زندگی مفهومی است که احساس خوب بودن را از نظر جسمانی و روانی دربرمی گیرد. ونگر و فربرگ کیفیت زندگی را به عنوان آن دسته خصوصیاتی تعریف می کنند که برای فرد ارزشمند است و حاصل احساس راحتی یا ادراک «خوب بودن» است و در راستای توسعه و حفظ منطقی عملکرد جسمانی، هیجانی و عقلانی است (بوبس و همکاران، 2001). ارزیابی کیفیت زندگی کمک می کند تا مشکلات افراد و بیماران به طور بنیادی تر مورد توجه قرار گرفته و روش های درمانی مورد تجدید نظر قرار گیرند (باری، 2002). نتایج مطالعات كیفیت زندگی می تواند به ارزیابی سیاست ها، رتبه بندی مكان ها، تدوین استراتژی های مدیریت و برنامه ریزی در هر جامعه ای كمك كرده و درك واولویت بندی مسایل اجتماع برای برنامه ریزان و مدیران آن جامعه را به منظور ارتقای كیفیت زندگی شهروندان تسهیل سازد. همچنین یافته های كیفیت زندگی می تواند برای باز شناسی استراتژی های سیاسی قبلی و طراحی سیاست های برنامه ریزی آینده استفاده شوند (لی، 2008). علاوه بر این، مطالعات كیفیت زندگی می تواند به شناسایی نواحی مسأله دار، علل نارضایتی مردم، اولویت های شهروندان در زندگی، تاثیر فاكتورهای اجتماعی- جمعیتی بر كیفیت زندگی و پایش و ارزیابی كارایی سیاست ها و استراتژی ها در زمینه كیفیت زندگی كمك كند.در رویکردی عملی کیفیت زندگی به عنوان یک مفهوم کلی تعریف می شود که تمام ابعاد زیستی شامل رضایت مادی، نیازهای حیاتی، به علاوه جنبه های انتقالی زندگی نظیر توسعه فردی، خودشناسی و بهداشت اکوسیستم را پوشش می دهد(غفاری و امیدی، 1388). کار نیز جنبه ای از زندگی است که صرف نظر از منابع مالی برخی از نیاز های اساسی آدمی نظیر تحرک روانی و بدنی ، نیاز های اجتماعی و احساسات خود ارزشمندی را ارضاء می کند. با وجود این، کار می تواند منبع فشار روانی نیز باشد. در دهه اخیر موضوع استرس و آثار آن در زندگی انسان مورد توجه بسیار واقع گردیده است (الوانی، 1381). امروزه استرس جز جدایی ناپذیر اکثریت مشاغل از جمله مشاغل ورزشی می باشد.