توانایی مغز جهت حفظ و بهخاطرآوری اطلاعات حافظه نامیده میشود. پردازش حافظه در چند مرحله صورت میگیرد كه عبارتنداز: نخست فاز کدگذاری (Encoding phase) یا اكتساب اطلاعات ((Acquisition، تثبیت ((Consolidation و بهخاطرآوری (Retrieval). به دنبال بهخاطرآوری دو وضعیت متضاد اتفاق خواهد افتاد، تثبیت مجدد یا بازتثبیت (Reconsolidation) و یا خاموشی Extinction)). بازتثبیت حافظه فرایندی است که به دنبال یادآوری و فعالسازی حافظههای ثبتشده قبلی اتفاق میافتد (51 ، 9).
بازتثبیت یک ،فرایند بنیادی است. بعضی از پارامترهای آزمایشگاهی میتوانند مانع از ظاهر شدن بازتثبیت شوند كه به آنها عوامل مرزی می گویند. محققان نشان دادهاند که حافظه قوی در رتها ابتدا در مقابل بازتثبیت مقاومت میکنند ولی بعد از زمان کافی متحمل بازتثبیت میشوند که این قضیه نشان دهندهی این مطلب است که وضعیت مرزی میتواند ناپایدار باشد.
در طی سالهای اخیر مطالعات زیادی در زمینه حافظه و یادگیری انجام شدهاست و به کمک نتایج حاصل از آنها قسمتهای مختلف مغز که در این رابطه دخیل هستند، شناسایی شدهاند. آمیگدال از جملهی این مناطق است که در تعامل با هیپوکمپ و شکنج دندانهای بر حافظه مؤثر است. بررسیهای آسیبشناسی، الکترو فیزیولوژی، فارماکولوژی و تصویربرداری نشان میدهد که آمیگدال نقش مهمی در اکتساب و تثبیت یادگیری و حافظه دارد. اثرات ترکیبات شیمیایی و هورمونهای محیطی از قبیل گلوکوکورتیکوئیدها و کاتکولآمینها (اپینفرین و نوراپینفرین) از طریق آمیگدال وساطت میشود (16). نشان دادهشدهاست که افزایش رهایش اپینفرین و نوراپینفرین در طی استرس از غده فوق کلیوی از طریق مسیر منزوی Nucleus of Salitary Tract (NTS) ، در بصل- النخاع، سبب افزایش حافظه میشود. .نورونهای آدرنرژیک این مسیر به طور مستقیم با آمیگدال در تماس هستند.
مسیر غیرمستقیمی نیز وجود دارد که در آن نورونهای آدرنرژیک مسیر NTS توسط لوکوس سرولوس با هستههای مغزی، و در نهایت با آمیگدال ارتباط دارند (6). تحریک الکتریکی فیبرهای صعودی واگ بعد از آموزش، مانند اپینفرین منجر به افزایش حافظه میشود. مهار موقتی NTS با تزریق موضعی لیدوکائین، اثرات اپینفرین را بر فاز اکتساب مهار میکند، در صورتیکه آگونیستهای بتاآدرنرژیک باعث افزایش وابسته به دوز حافظه میشوند (57). شواهد زیادی نشان میدهند که، اثرات اپینفرین بر تثبیت حافظه از طریق فعال کردن نورون
های آدرنرژیک در آمیگدال است. بلوک گیرندههای بتاآدرنرژیک آمیگدال اثرات اپینفرین محیطی را بر حافظه مهار میکند و تزریق اپینفرین یا آگونیستهای بتاآدرنرژیک به داخل آمیگدال، بعد از آموزش، سبب افزایش تثبیت حافظه میشود. فعال شدن هر دو گیرندهی آلفا و بتا در آمیگدال برای اعمال اثرات سیستم آدرنرژیک بر حافظه حیاتی است (58). یافتههای فوق نشان میدهند که مسیر، عصب واگ – NTS- هسته قاعدهای جانبی آمیگدال، نقش مهمی در اعمال اثرات اپینفرین بر حافظه دارد.
در سطح سیستمی، هیپوکمپ برای مانع شدن از بازتثبیت در آمیگدال ضروری است. در سطح مولکولی زیرواحدهای رسپتورهای NMDA- NR2B که برای القای بازتثبیت حافظه ترس شنوایی در آمیگدال حیاتی هستند، در شرایطی که حافظه قوی متحمل بازتثبیت نمیشود، مقدارشان از حد طبیعی پایینتر است. بازتثبیت فرصت دستکاریکردن حافظه بعد از شکلگیری را ارائه میدهد و شاید بهاینصورت وسیله درمانی برای درمان حافظههای ناخوانده که وابسته به بیماریهای استرسی بعد از تروما (PTSD) است، فراهم شود. PTSD، با افزایش فعالیت نورآدرنرژیک همراه است. مطالعات حیوانی و انسانی ثابت کرده است که تحریک نورآدرنرژیک،تثبیت حافظه ترس را افزایش میدهد. تعدادی از مطالعات اخیر نقش گیرندههای بتاآدرنرژیک را بر روی بازتثبیت حافظه نشان دادهاند (10 ، 31 ، 26 ، 31).
هستههای قاعدهای – طرفی آمیگدال BLA) ) و هیپوکمپ خلفی (Dorsal hippocampus)، نواحی مهمی در اثردهی هورمونهای استرس بر روی حافظه هستند و BLA به عنوان هدف اصلی نورآدرنرژیکها در شرایط ترس شنوایی و تثبیت آن شناخته شدهاست (31).
در آزمایشهای مختلفی اثر تزریق سیستمیک و تزریق درون BLA ی آگونیستها و آنتاگونیستهای گیرندههای بتاآدرنرژیک، برای تعیین نقش این گیرندهها بر روی بازتثبیت حافظه ترس، بررسی شدهاست. یکی از مسدود کنندههای گیرنده بتاآدرنژیک پروپرانولول است که در سالهای اخیر اثرات آن روی حافظه ترس بررسی شدهاست. پروپرانولول مسدود کننده غیراختصاصی گیرندههای بتایک و بتادوی سمپاتیک میباشد، که عمدتا برای درمان فشارخون مورد استفاده قرار میگیرند. اثرات اختلالی پروپرانولول بر روی بازتثبیت حافظه بیشتر زمانی مشاهده میشود که بعد از بهخاطرآوری مصرف شود و این اختلال بازتثبیت بعد از بهخاطرآوری به خوبی ثابت شدهاست.
بررسیها در انسان نیز مدارک بحث انگیزی را در مورد اثر پروپرانولول بر روی حافظه ترس و اثر آن بر نشانهشناسی (PTSD) ارائه کرده است ( 10 ، 39 ).
2-1- تعریف یادگیری
یادگیری به معنی کسب اطلاعات جدید است(30).
3-1- انواع یادگیری
1-3-1- یادگیری ارتباطی:
این یادگیری زمانی اتفاق میافتد که، فرآیند یادگیری با برخی روابط بین محرکها درگیر باشد و از انواع آن میتوان موارد زیر را نام برد:
الف- شرطی سازی کلاسیک
این نوع یادگیری برای اولین بار توسط ایوان پاولف شرحدادهشد. بنابر اعتقاد او جفت نمودن محرک واردشونده به یک حیوان باعث تغییر پاسخدهی آن حیوان نسبت به یکی از دو محرک میشود، در این نوع یادگیری ارتباط زمانی بین محرک شرطی خنثی (Condition Stimulus) و محرک غیرشرطی (Uncondition Stimulus) که پاسخ یادگرفتهشده را ایجاد میکند به وجود میآید. پاولف نشانداد که، عرضه غذا به یک سگ گرسنه پاسخ غیرشرطی، ترشح بزاق را ایجاد میکند و در صورتیکه زنگ درست قبل از عرضه غذا به صدا درآید، سگ میآموزد که زنگ با غذا ارتباط دارد و به تدریج زنگ زدن به تنهایی باعث ترشح بزاق میشود. اگر ترکیب محرکهای شرطی شده (زنگ) و شرطی نشده (غذا) تکرار شود و روابط زمانی حفظ شود، ارتباط بین محرکهای فوق آموخته میشود و در این زمان محرک شرطیشده به تنهایی میتواند پاسخ غیرآموخته (ترشح بزاق) را ایجادکند، و چنانچه محرک شرطی چندین بار بدون محرک غیرشرطی اعمال شود، شدت و احتمال ایجاد پاسخ شرطی کاهش مییابد که این فرآیند را خاموشی (Extinction) مینامند.