مهاجرت بعنوان یكی از موضوعات محوری رشته جمعیتشناسی شناخته شده و از زمینههائی است كه در مطالعات جمعیتشناسی جایگاه ویژهای پیدا كرده است. مهاجرت از عوامل اصلی تغییر و تحول جمعیت و مهمترین عامل خارجی تغییر تعداد و ساخت جمعیت میباشد.
طبق تئوری گزینشی بودن مهاجرت، همراه با هرگونه فرصتی كه بهوجود میآید، بعضی از افراد مهاجرت را برمیگزینند و برخی ماندن را، این امر برحسب تصادف نیست. معمولاَ مهاجران ویژگیهایی دارند كه موجب میشود زمینههای رفتن یا ماندن را در مقایسه با آنهایی كه میمانند متفاوت ارزیابی كنند (اوبرای، 1370: 82). مطابق با این تئوری، حداقل در ابتدا مهاجرت گرایش دارد افراد نسبتاَ آموزش دیده، ماهر، خلاق و دارای انگیزههای بالای كاری را از جوامع فرستنده جذب كند. بررسیهای داخلی و خارجی كه درباره مهاجرت انجام شده توافق دارند كه تمایل و تصمیمگیری برای مهاجرت با سن، جنس، تحصیلات و رضایت از زندگی بستگی دارد. مطابق بررسی اسكلدون[1]، كسانیكه مهاجرت میكنند معمولاَ از بین افراد تحصیلكردهتر جامعه هستند، یعنی از خانوارهائی كه توان صرفنظر كردن از نیروی كار خانوادگی فرزند خود را داشته و آنها را به دانشگاه میفرستند. افراد باسوادتر موقعیتهای شغلی را كه در دیگر مناطق وجود دارد بهتر شناسایی كرده و با موقعیتهای جدید بهتر برخورد میكنند. اولین مهاجران از هر جامعهای به نحو تقریباَ تغییرناپذیری از نخبگان آن محل هستند (اسكلدون، 1380: 115).
مبدأهای مهاجرین كه اكثراَ از نقاط كوچك و محروم هستند، سرمایهگذاری عظیمی برنیروی انسانی خود نموده ولی به دلیل نداشتن سیستمهای جذب افراد تحصیلكرده همانند؛ دانشگاهها، ادارات و صنایع بزرگ و غیره، بسیاری از نیروهای انسانی ماهر خود را از دست میدهند، كه این امر مسائل مختلفی را در سطح جامعه به وجود میآورد. از نظر تحلیل ساختاری، مسائل ناشی از این الگوی مهاجرت را میتوان در سه سطح؛ محیط مبدأ، محیط مقصد و مهاجر و خانواده مهاجر بررسی نمود. گرچه بیشترین مسائل دامنگیر مبدأ میباشد، ولی نباید مسائل مربوط به مقصد و مهاجر را از نظر دور داشت.
مسالهآمیزترین جنبه این الگوی مهاجرت، محروم شدن مناطق فرستنده از نیروی انسانی ماهر با تحصیلات عالی میباشد. نیروی انسانی متخصص و ماهر در توسعه اقتصادی و اجتماعی هر جامعهای نقش اساسی دارد. سرمایه مادی در هر جامعهای با نیروی انسانی متخصص و كارآمد است كه به جریان افتاده و به توسعه اجتماعی و اقتصادی جامعه میانجامد.
درخصوص اهمیت نیروی انسانی ماهر، ادوارد دانشن از كارشناسان اقتصاد آمریكا در تحقیقی راجع به عوامل موثر بر پیشرفت صنعتی كشورها بیان داشته كه: از میان 31 عامل مؤثر در امر پیشرفت صنعتی، مهمترین عامل، پرورش نیروی انسانی متخصص میباشد. به نظر وی، پیشرفت نیروی انسانی مهمترین عامل رشد اقتصادی و پیشرفت تحقیقات و علوم عامل دوم در رشد اقتصادی میباشد (شعبانلو، 1380: 8). این الگوی مهاجرت به نوعی تداعی كننده مسئله فرار مغزها میباشد. گرچه اصطلاح «فرار مغزها» برای نخستین بار به مهاجرت عظیم مهندسین انگلیسی به ایالات متحده آمریكا نسبت داده شده بود، ولی با این اصطلاح میخواستند به اهمیت مهاجرت متخصصین و تحصیلكردهها اشاره نمایند.
همچنین مهاجرت جوانان موجب كاهش نیروی جوان و رشد جمعیت، افزایش نسبت سالخوردگی و در نتیجه افزایش نسبت وابستگی در مبدأ میگردد. طبق بررسیهای وزارت امور اقتصادی و دارایی (1375: 25)، در روستاها و شهرهای كوچك، نرخ رشد جمعیت پایینتر از نرخ طبیعی میباشد. بنابراین، این الگوی مهاجرت، برای مبدأ چیزی جز فقر، عقبماندگی و وابستگی نمیتواند بههمراه داشته باشد.
علاوه بر مسائل یاد شده، مهاجران و خانوادههایشان در محیط جدید با مسائل بیشماری مواجه میشوند. مسائل روانی، عاطفی، اقتصادی و فرهنگی میتواند ازجمله این مسائل باشد. مطالعهای كه در زمینه اثر مهاجرت بر مرگومیر در هند صورت گرفته بود نشان داد كه مسكن مهاجرین اغلب بهداشت و تسهیلات بهداشتی رسمی ندارند. شرایط چنین مساكنی برای امید زندگی كودكان زیانآور نشان داده شده بود. پایین بودن اقتصاد مهاجران، آنها را مجبور كرده بود كه زمین را در مجاورت صنایع سنگین بدست آورند، كه این امر آنها و خانوادههایشان را در معرض بیماری عفونی و تنفسی قرار میداد (Stephenson etal., 2003).
رضایت از زندگی به عنوان ارزیابی کلی کیفیت زندگی بر اساس ملاکهای انتخاب شده عبارت است از مقایسه بین شرایط زندگی با ملاکهای شخصی. افراد هنگامی سطوح بالای رضایت از زندگی را تجربه میکنند که شرایط زندگی آنها با ملاکهایی که برای خود تعیین کردهاند، مطابقت داشته باشند. رضایت از زندگی را میتوان به عنوان جامعترین ارزیابی افراد از شرایط زندگی خود در نظر گرفت.
رضایت از زندگی، یك فرایند داوری است كه افراد، كیفیت زندگی خود را بر اساس ملاكهای منحصر به فرد خود ارزیابی میكنند. رضایت از زندگی، یك صفت پایدار و عینی نیست بلكه به تغییرات موقعیتی، حساس بوده و بر اساس برداشت و دیدگاه خود افراد در نظر گرفته می شود.
عوامل متفاوتی در رضایت از زندگی مشارکت دارند. برای مثال گیبسون (1986) تعامل اجتماعی، امونس و دینر (1985) عوامل شخصیتی، جورج (1981) سطح درآمد و طبقه اجتماعی، ویلیتس و کرایدر (1988) مذهب را در میزان رضایت از زندگی موثر دانستهاند. از طرفی رابطه رضایت از زندگی با عوامل گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته: حمید (1389)رابطه رضایت از زندگی با پیشرفت تحصیلی، کشاورز و دیگران (1388) پیش بینی کنندههای روانشناختی رضایت از زندگی، صادق مقدم و دیگران (1385) رضایت از ندگی در زنان شاغل و خانه دار و… ملاحظه میشود که بررسیهای مختلف از یک سو به نقش متغیرهای متعددی در رضایت از زندگی و از سوی دیگر به تاثیر رضایت از زندگی بر پدیدههای دیگر پرداختهاند، اما پژوهشیهایی که تاثیر رضایت از زندگی بر تمایل به مهاجرت را مورد بررسی قرار دهند کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. لذا در پژوهش حاضر تلاش میشود تا با رویکردی بین رشتهای به بررسی رابطه بین رضایت از زندگی و تمایل به مهاجرت پرداخته شود.
شهرستان آبادان در دهه های گذشته به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از جمله افزایش زیر ساخت های صنعتی و کشاورزی و همچنین وقوع 8 سال جنگ تحمیلی با نقل و انتقالات شدید جمعیتی روبرو شده است. بطوری که روند مهاجرت در این استان از روند ویژه ای برخوردار بوده است. این شهرستان در 50 سال گذشته از نظر مهاجر پذیری و مهاجر فرستی تغییرات عمده ای داشته است. شهرستان آبادان امروزه نیز نقش قابل ملاحظه ای در فرهنگ، اقتصاد، تاریخ و جغرافیای ایران دارد چرا که با داشتن پتانسیل های مساعد طبیعی و منابع معدنی بی شمار توانسته همواره نقشی مهم و سازنده در پویایی اقتصاد ایران بازی کند. با توجه به آنچه در بالا گفته شد می توان نتیجه گرفت که افراد به دنبال رضایت بیشتر از زندگی دست به مهاجرت می زنند. بر این اساس مساله محوری تحقیق حاضر این است که چه رابطهایی بین تمایل به مهاجرت از آبادان و رضایت از زندگی وجود دارد؟
1-3 اهمیت وضرورت تحقیق
مهاجرت بهعنوان یك واقعه اجتماعی با بسیاری از وقایع اجتماعی كه منبعث از عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، جمعیتی و غیره جوامع هستند، در ارتباط بوده و حالتی تأثیرگذار و تأثیرپذیر (تعامل)ی با آنها دارد. شناخت این تأثیرپذیری از محركهای اصلی آن منجمله؛ تحصیلات، جنسیت، پایگاه اجتماعی– اقتصادی، ویژگیهای روانی و شخصیتی، تجربه مهاجرتی و تجربه اقامتی افراد، دافعه مبدأ، جاذبه مقصد، هزینههای مهاجرت و شبكه مهاجرتی میتواند به برنامهریزی درجهت استفاده مطلوب از این تأثیرپذیری بیانجامد و مسائل ناشی از این الگوی مهاجرت كه جامعه بطور عام و جمعیتشناسی بطور خاص با آن مواجه است را تعدیل نماید.
اصولاَ هدف از مطالعه نگرشها و گرایشها تأثیرگذاری بر رفتار است، بدلیل اینكه انواع گرایشها بهعنوان شاخصها یا عوامل پیشگویی رفتار شناخته شدهاند. در پیمایشهای گرایش به مهاجرت، بیشترین هدف دستیابی به آستانه مهاجرتی است. «آستانه مهاجرتی» نقطهای است كه فرد احتمالاَ در آن نقطه از نظر روحی، روانی و دیگر ویژگیهای فردی از موطن خویش- حداقل از نظر پیوندهای فكری– گسسته شده و از آن به بعد در تلاش برای بومگزینی جدید است. شاید بتوان با مسامحه گفت كه جهت اندیشه و پیوند فكری- معنوی فرد در آستانه مهاجرتی تغییر كرده و وی را به مهاجرت راغب میسازد (كاظمیپور، 1384: 32 ؛ رجبی،1380: 9 ؛ شریفی، 1376: 15). بنابراین، با مطالعه گرایش به مهاجرت و بررسی عوامل مؤثر بر آستانه مهاجرتی افراد، میتوان از احتمال وقوع رفتاری در آینده باخبر شد و فرصت كافی بدست آورد تا بتوان این موج رفتاری را به نحو احسن سازمان داد.
بالان[2] در خصوص افزایش مطالعات مهاجرت اظهار داشته كه: افزایش در مطالعات مهاجرت از دهه 1960 به بعد شاید پاسخی برای گسترش علاقه در میان سیاستگذاران و برنامهریزان در مورد رشد جمعیت و مخصوصاَ شهرنشینی باشد. پیمایشهای شهری هماكنون به اهمیت اقامتهای كوتاه مدت در شهرها حساس بوده، درحالیكه قبلاَ نادیده گرفته میشد (Balan, 1981). پیمایش صمدی ملایوسفی (1382) در زمینه تأثیر مهاجرت بر شهرنشینی كشور نشان داد كه طی دو دوره 65– 1355 و 75– 1365، مهاجرت مهمترین عامل رشد جمعیت شهری سه استان هرمزگان، همدان و یزد بوده است. از بین عواملی كه باعث رشد جمعیت شهری شدهاند، سهم مهاجرت 04/49 درصد بوده است.
در ایران سازمان و نهادی كه مسئول ثبت اطلاعات مورد نیاز محققین درباره مهاجرت و مهاجران باشد وجود ندارد. بنابراین، از مشكلاتی كه برای پیمایشهای مهاجرت پیش میآید سخت بودن دسترسی به جامعه مهاجران بوده و این امر، وقت و هزینه زیادی را برای محقق تحمیل میكند. بدینطریق، اكثر تحقیقات مهاجرتی به صورت اسنادی و كتابخانهای صورت گرفته و از طرحهای پیمایشی و قرار دادن شخص بعنوان واحد تحلیل صرفنظر میشود. در این بررسی، از طریق سنجش گرایش به مهاجرت این فرصت به وجود میآید تا بتوان در مورد مهاجران بالقوه و به عبارتی مهاجران آتی برنامهریزی نموده و سیاستگذاران و برنامهریزان بتوانند از نیروهای حركتی آنها به طور مطلوبی استفاده نمایند.
1-4 اهداف تحقیق
چنانچه از عنوان طرح برمیآید، هدف عمده و اصلی در این تحقیق بررسی رابطه بین تمایل به مهاجرت از آبادان با رضایت از زندگی میباشد. تعیین اهداف جزئی تحقیق موجب میشود كه هدف كلی بیشتر قابل دسترس بوده و دستیابی به آن میسر گردد. اهداف جزئی و ویژه كه در این تحقیق به آن پرداخته شده به شرح ذیل می باشد:
1- تعیین میزان رضایت از زندگی افراد و تاثیر آن بر تمایل مهاجرت از آبادان.
2- شناخت نگرش پاسخگویان نسبت به دافعههای مبدأ و تأثیر آن برتمایل به مهاجرت از آبادان.
3- تعیین میزان تمایل افراد برای مهاجرت از آبادان بر حسب ویژگیهای فردی آنان.
4- تعیین میزان رضایت از زندگی افراد بر حسب ویژگیهای فردی آنان.
5- تعیین میزان تمایل افراد برای مهاجرت از آبادان بر حسب پایگاه اقتصادی-اجتماعی شان.
6- تعیین میزان تمایل افراد به مهاجرت بر حسب نگرش آنان به پدیده مهاجرت.
1-5 سوالات تحقیق
1- رضایت از زندگی در یک محیط چه تاثیری میتواند بر تمایل به مهاجرت از آن محیط داشته باشد؟
2- ویژگیهای فردی (همانند: سن، جنس، محل سكونت، مقطع تحصیلی و …) و دافعه مبدأ چه تأثیری میتوانند در تمایل به مهاجرت افراد داشته باشند؟
3- چه رابطهای بین ویژگیهای فردی (همانند: سن، جنس، محل سكونت، مقطع تحصیلی و …) و میزان رضایت از زندگی افراد وجود دارد؟
4- آیا پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد بر میزان تمایل به مهاجرت آنان تاثیر دارد؟
5- چه رابطهایی بین نگرش فرد به مهاجرت و تمایل به مهاجرت وجود دارد؟
6- آیا رضایت از زندگی بر نگرش فرد به مهاجرت تاثیر دارد؟
1-6 فرضیات تحقیق
- بهنظر میرسد بین میزان رضایت از زندگی و تمایل به مهاجرت رابطه وجود دارد.
- بهنظر میرسد بین میزان رضایت از زندگی و نگرش فرد به مهاجرت رابطه وجود دارد.
- بین رضایت از زندگی و ویژگیهای فردی (جنس، سن، مقطع تحصیلی، وضعیت تأهل، وضع فعالیت و قومیت) رابطه وجود دارد.
- بین میزان تمایل به مهاجرت و پایگاه اقتصادی-اجتماعی رابطه وجود دارد.
- بین تمایل به مهاجرت از آبادان و نگرش افراد نسبت به میزان دافعههای مبدأ رابطه مستقیم وجود دارد.
- بین تمایل به مهاجرت و ویژگیهای فردی (جنس، سن، مقطع تحصیلی، وضعیت تأهل، وضع فعالیت و قومیت) رابطه وجود دارد.
1-7 متغیر وابسته
متغیر وابسته در پژوهش حاضرتمایل به مهاجرت از شهر آبادان می باشد.
1-8 متغیرهای مستقل
متغیر های مستقل در پژوهش حاضر که تاثیر آنها بر تمایل به مهاجرت از شهر آبادان مورد بررسی قرار می گیرند عبارتند از: میزان رضایت از زندگی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، سن، جنس، تحصیلات، شغل، دافعه مبدا و قومیت.
1-9 تعریف مفاهیم (نظری- عملیاتی)
در این قسمت مفاهیم اصلی بكارگرفته شده در پیمایش از منظر نظری و عملیاتی مورد بررسی قرار میگیرند تا در درك مفاهیم و شاخصسازی آنها مشكلی پیش نیآید. مفاهیم اصلی عبارتند از: رضایت از زندگی، تمایل به مهاجرت، دافعه مبدا و سایر متغیر های مستقل که در ذیل به تعاریف نظری و عملیاتی هر یك از مفاهیم یاد شده پرداخته میشود.
1-9-1 رضایت از زندگی
تعریف نظری
مراد از رضایت از زندگی نگرش فرد، ارزیابی عمومی نسبت به کلیت زندگی خود و یا برخی از جنبه های زندگی، هم چون زندگی خانوادگی و تجربه آموزشی است. در واقع رضایت از زندگی یعنی اینکه در شرایط کنونی فرد از نظر جسمی، از نظر تحصیلی، شغلی و مادی چیزهایی را که دارد با آرزوهایش تطبیق میکند.
- Skeldon
- Jorge Balan
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است