انسان پیوسته کوشیده است هستی و رویدادهای جهان پیرامون خویش را تعریف کرده و در جستجوی پاسخ پرسش های خویش برآید. تصویری که ما از جهان داریم معمولا توسط دانش و عقیده ما شکل گرفته است. در این زمینه و در ارتباط با پدیده های پیرامونی خود گاهی پیش می آید که برای دوره ای احساس تنهایی می کنیم، اینکه چرا پدیده ای به نام تنهایی وجود دارد، اساسا یک پرسش هستی شناختی است و درست است که می توان عواملی که در این احساس نقش دارند و یا عوامل اجتماعی که موجب تقویت این احساس می شوند را شناسایی کرد اما هرگز نمی توان چگونگی تجربه این احساس را وزن کرد، اندازه گرفت و یا مقایسه کرد(پرلمن و پپلو [1]،1982).
نوجوان نوعی احساس تنهایی داشته و همین امر موجب میشود كه با خود بگوید هیچكس فكر و احساس مرا ندارد. نتیجه چنین احساسی موجب احساس رضایت از خود در نوجوان است. در ابتدای بلوغ نوجوان به درستی نمیداند كه كیست و از زندگی چه میخواهد. برای اینكه او بتواند به وحدت هویت خویش برسد، زمان لازم دارد. این زمان فاصلهای میان آغاز بلوغ تا شروع زندگی شغلی و پایان تحصیلات یا زمان ازدواج و آغاز زندگی خانوادگی است. این زمان در گروههای مختلف اجتماعی و فرهنگهای مختلف كم و زیاد میشود. در این راستا، و در ارتباط با احساس تنهایی، متغیری که از اهمیت برخوردار است، مساله هویت و تعهد به هویت در زمان احساس تنهایی است. اهمیت موضوع
«هویت» و بحرانهای ناشی از بی هویتی و به تبع آن تعهد هویت یکی از مسائل بسیار مهم در جامعه شناخته می شود. تعهد هویت، یكی از مهمترین مسائل و چالش های پیش روی جوامع در حال توسعه در طی فرآیند جهانی شدن و جهانی سازی خواهد بود و پرداختن به این مقوله در ارتباط با احساس تنهایی ضرورتی اجتناب ناپذیر می نماید(همان منبع).
همچنین، نوع ابراز وجود فرد در زمان احساس تنهایی متغیر دیگری است که پرداختن به آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. در شرایطی که فرد ابراز وجود سالم و مثبتی دارد، بر اساس یک منطق و دلیل از موضع خود دفاع میکند. و علاوه بر اینکه به حقوق دیگران احترام میگذارد، از حقوق خود نیز دفاع میکند و نمیگذارد فدای خواستههای دیگران شود. چنین فردی درباره زندگی خودش تصمیم میگیرد، برای تصمیمگیری بهتر از دیگران کمک میخواهد، ولی تصمیم نهایی را خودش میگیرد، به میل خود شغلش را انتخاب میکند. ابراز وجود کردن میزان برابری انسانها را افزایش میدهد و به فرد امکان میدهد تا به سود خود اقدام کند و بدون اضطراب روی پای خود بایستد و احساسات خود را صادقانه و خیلی راحت ابراز کند(برگونو و شیخ[2]،2004).
از سویی، ابراز وجود به معنی احترام گذاشتن به خود و دیگران است . یعنی این كه عقاید، ا فكار ، باورها و احساسات ما و دیگر افراد از نظر اهمیت برابرند. به نوعی همه ما مستحق دریافت احترام از طرف دیگران هستیم و این در صورتی محقق است كه فرد برای خود حرمت قائل باشد و به عقاید و آرمان های خود ایمان داشته باشد(هرمزی نژاد و همکاران، 1379). عدم احترام به عقاید خود و دیگران می تواند فرد را با چالش روبرو نموده مشکلات عدیده ای را برای وی بوجود آورد. از جمله پیامد های احترام به عقاید خود و دیگران، خود کم بینی است. این مساله سبب می شود تا فرد در مقابل دیگران ارزش های وجود خود را ناچیز دانسته و به تبع آن در جمع احساس کمبود نموده و برای فرار از این مشکل جمع را ترک نموده و در نتیجه تنها شود. لذا در این راستا، تنها شدن حس تنهایی را به دنبال داشته و در اذای آن ناراحتی های فراوانی را تحت تاثیر این حس تجربه خواهد نمود که اثرات مخربی بر شخصیت فرد می گذارد(همان منبع).
تعامل با افراد دیگر از نیازهای اصلی انسان به عنوان موجودی اجتماعی به ویژه در بین دانشجویان است. تحقیقات نشان می دهد که تجربه تنهایی مسئله ای جهانی است که همه انسانها کم و بیش آن راتجربه کرده اند. افراد در همه فرهنگها، نژادها، طبقات اجتماعی، سنین و زمانها احساس تنهایی راتجربه می کنند. با این حال در متون علمی و تحقیقاتی روان شناسی به این سازه کمتر توجه شده است(همان منبع). احساس تنهایی تجربه نا خوشایند مانند تفکر فرد مبنی بر متمایز بودن از دیگران است که با مشکلات رفتاری قابل مشاهده مانند اندوه، عصبانیت و افسردگی و بحران هویت و نداشتن قاطعیت همراه بوده و ناهماهنگی بین انتظارات و آرزوها را در روابط اجتماعی نشان می دهد و در رفتارهای نظیر اجتناب از ارتباط با دیگران نمود می یابد(الهاگین[3]،2004). به عقیده ی دان و بایدوز[4](2007)، احساس تنهایی یکی از مشکلات شایع دوران جوانی است که می تواند روابط اجتماعی فرد را نامتعادل سازد و او را درگیر مشکلات عاطفی و روانی- اجتماعی نماید. این اتفاق می تواند مشکلاتی اساسی را در آینده پدید آورد. بنابراین، اگر فرد احساس تنهایی نماید، به تبع آن و به دلیل اینکه نمی تواند با دیگران ارتباط برقرار نماید دچار افسردگی شده و افسردگی پیامد هایی از جمله افکار خود کشی را به دنبال خواهد داشت(رایت[5]، 2005).