واقع شدن ایران دراقلیم خشك ونیمه خشك واهمیت تحقق امنیت غذا یی برای كشور ایجاب میكند كه برای استفاده بهینه ازمنابع پایه كشاورزی روشهایی رابایدبكاربرد كه درعمل مؤثروكارآمدبوده وضرورتاًمتناسب با وضعیت اجتماعی واقتصادی اجتماعات موردهدف باشند واین روشها همواره دربخش جدایی ناپذیرسیاستهای توسعه ملی جای گیرندمسلماًَهركشوری به فراخور اهداف ،ایدئولوژیها،منابع وروشهای موردعمل رویكردخاصی رادرتوسعه عمومی خوددنبال میكندبرای مثال درایران دردومقطع زمانی قبل وبعدازانقلاب اسلامی سیاستهای متفاوتی درموردتوسعه جامعه روستایی اعمال شده است بطوریكه دربعدازاصلاحات ارضی دهه40دولت وقت به تأسی ازدیدگاه رشد، مدرن كردن شیوه زندگی وتولیدرا بعنوا ن هدف اصلی درتوسعه جامعه روستایی تلقی می نمودامادربعدازانقلاب كه با یك دهه بدون برنامه مواجه بوددیدگاه سیاسی وایدئولوژی اسلامی وانقلابی سبب آن شدكه جامعه روستایی بعنوان نماد محرومیت تلقی ودراولویت خدمات دولتی قرارگیرددردهه دوم كه بااثرات هشت سال جنگ باعراق وادامه تحریم های اقتصادی همزمان بوداولین برنامه توسعه تدوین میگردد دراین دوره دیدگاه وماهییت برنامه درموردتوسعه كشورهمان مفهوم رشدیابه اصطلاح اقتصادی دیدن توسعه بوده است وبر همین اساس محور استقلال اقتصادی دررشدكشاورزی دیده میشوددر برنامه های دوم وسوم كه متأًثرازتجربیات برنامه اول است دیدگاه اصولی تری مبنی بررشدموزون كلیه بخشهای اقتصادی اجتماعی اتخاذ میگردد درتحلیل موجز ازاین تغییرات میتوان اینگونه اظهار نظركردكه گرچه فرآیند برنامه های توسعه دربعدازانقلاب از لحاظ تئوری حاكی ازروندی تكاملی بوده است اماتحقق اهداف پیش بینی شده بدلیل تأخیردراجرا یا عدم انتخاب مكا نیسم مناسب بسیارپرهزینه بوده است بطور مثال به منظورحفظ منابع پایه دركشاورزی توصیه هایی ازطریق برنامه های ارشادی توسط دولت به كشاورزان ودیگر فعالان این بخش شده است برخی ازاین توصیه هاعبارتند از: به آیش گذاشتن زمین زراعی،شخم زدن صحیح زمین،رعایت فصول وزمان مناسب برای كشت وزرع،مبارزه باآفات ،تناسب اقلیم ومحصول ، استفاده ازشیوه های نوین آبیاری و…روشن است كه بكارگیری این روشها هنگامی عملی خواهد شدكه منطبق برمناسبات اجتماعی وحقوقی هرمنطقه ازكشورباشد تجربه توسعه كشاورزی دركشور نشان میدهد كه برنامه های اجرا شده عمدتاً با دیدگاه فنی و صرفه اقتصادی تهیه واجراشده اندغلبه چنین دیدگاهی بر ذهن متولیان توسعه روستایی وكشاورزی چنان است كه شرط اساسی درپذیرش وتأمین اعتبارپروژه ها همان اصل اقتصادی بودن آنها است تسلط چنین دیدگاهی بر اقتصاد بخش كشاورزی عدم موفقیت بسیاری ازپروژه های اجراشده رابه همراه داشته است این ناكامی هاكه درفعالیتهای گروهی وعمومی در مقایسه با فعالیتهای انفرادی بیشتر بوده است این قضاوت رابه ذهن متبادر میكندكه در امر برنامه ریزی واجرای برخی از پروژه های عمرانی وتولیدی در سطح جامعه پیچیده وظاهراًساده روستایی نگرش سیستمی یا به اصطلاح همه جانبه اعمال نشده است وچنین پنداشته شده است كه موفقیت پروژه ای واحددر یك منطقه خاص جغرافیایی ،اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی باهمان نتیجه قابل تعمیم وعمل به سایر مناطق روستایی است همچنانكه گفته شداین مسأله ناشی ازنادیده گرفتن تفاوت بسترهای اجتماعی وفرهنگی حوزه عمل پروژه های اقتصادی است تجربه فعالیت های توسعه كشاورزی حاكی از آن است كه حوزه های مختلف فرهنگی وجغرافیایی جوامع روستایی در مقابل پروژه های عمرانی وشیوه های جدید تولید واكنش متفاوتی از خود نشان داده اندبطوریكه نه تنها نمیتوان علت مشابهی برای موفقیت پروژه های واحد تصور نمود بلكه عدم موفقیت آنها را نیز نمیتوان ناشی از علت واحد دانست از مصادیق این مسأله میتوان به عدم موفقیت یكی از پروژه های تأمین آب كشاورزی دریكی از مناطق حوزه فرهنگی وجغرافیایی استان كردستان اشاره نمود این عدم موفقیت كه در واقع میتوان آن را مشكل توسعه در معنای عام ومشكل توسعه كشاورزی در معنای خاص تلقی نمود موضوع این مطالعه بوده وبر آن است تا از این طریق عوامل مرتبط بامسأله دریك چارچوب علمی مورد بررسی قرار گیرد.
بیان مسأله
شركتهای تعاونی تولید درایران یكی ازشیوه های نظام بهره برداری از زمین محسوب میشوند که براساس قانون تعاونی كردن تولید هدف از تشكیل آنها بهره برداری بهتر ازمنابع آب وخاك،افزایش سطح كشت وتولیدات كشاورزی،تعاونی شدن تولیدویكپارچه كردن اراضی بوده است با اینكه دراین قانون برای ایجادانگیزه وجبران عطش سالهامحرومیت ناشی ازروابط نابرابر دوران ارباب-رعیتی ،مالكیت كشاورزان بر روی زمینهای بدست آمده از اصلاحات ارضی محفوظ میماند اما امور تولیدی به موجب قانون مذكور میبایست بطور دسته جمعی یا به اصطلاح به شیوه تعاونی رسمی انجام گیرد دولت برای تحقق این هدف خدماتی را ازقبیل امورمهندسی كشاورزی،آموزشی ومدیریتی را به این تعاونیها عرضه داشت علاوه بر تبعات دخالت دولت درفعالیت این تعاونیها مشكلاتی از قبیل:ضعف قوانین ،كمبودسرمایه ومهاجرت افراد صاحب نسق سبب ایجاد نارسایی جدی در مشاركت گروهی وكار جمعی روستاییان عضوبوده است یكی ازمسایل مبتلابه مشاركت دراین تشكل ها موضوع تأمین آب مشترك زراعی است مسلماً همكاری روستاییان درخصوص بهره برداری از آب زراعی به تناسب شرایط محلی نمود متفاوتی دارد موردی از این نمود متفاوت موضوع این مطالعه است كه لازم است پیرامون سابقه آن توضیحات مختصری داده شود.به دنبال تاكیدبرنامه دوم توسعه اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی كشوربه منظورترویج وكاربردروشهای نوین در تولید محصولات كشاورزی واستفاده بهینه از ماده
——–
- شركتهای تعاونی تولید از تشكلهای رسمی یابه اصطلاح غیرسنتی هستند كه براساس قانون تعاونی كردن تولید كه درسال 1349به تصویب رسیده است ایجاد شده اند.
حیاتی آب، پروژه های متعددی برای تأ مین آب اراضی كشاورزی استانهای مستعد كشور به مورد اجرا گذاشته میشودیكی از این پروژه ها اجرای تكنولوژی آبیاری تحت فشاردراراضی كشاورزی متعلق به چهار روستای مرزی در شهرستان مرزی مریوان از توابع استان كردستان است بااینكه آب موردنیاز اراضی مذكوردرقبل ازاجرای پروژه جدید ازطریق چاههای محفوره تأمین می شده است اماكارگزاران دولت با هدف ترویج سیستم آبیاری جدیدوتقبل بخشی از هزینه های اجرایی شركت تعاونی تولید منطقه را به اجرای این سیستم برمی انگیزانندعملیات اجرایی پروژه ازسال1375 به مدیریت شركت مهندسی آب وخاك و نظارت سازمان كشاورزی استان كردستان آغاز میشود وبا صرف دو سال زمان به اصطلاح سازندگی در سال 1377 به مدیران شركت تعاونی تولید تحویل میگردداین پروژه كه برای آبدهی 364 هكتاراز اراضی كشاورزی متعلق به 218 بهره برداردرسطح چهار روستا ی مرزی سعدآباد،برده رشه وبیلو به اجرا درآمده بود به لحاظ تأثیری كه در تولید داشت تصور بر استقبال بدون قید وشرط از آن بود اما اكنون علی رغم سپری شدن پنج سال از زمان خاتمه آن هنوزاز سوی كشاورزان مورد بهره برداری قرارنگرفته است این مسأله نه تنها سبب عقیم شدن سرمایه گذاری های انجام شده گردیده است بلكه محدودیتهایی رانیز درمورد رفع تعهدات مالی وحقوقی شركت تعاونی در مقابل دولت فراهم نموده است ماهیت جمعی این مسأله اقتضا می كرد كه بانگاهی غیرفنی یا به عبارتی ازمنظر جامعه شناسی اقتصادی به آن نگریسته شودورشكستگی مالی پروژه آبیاری تحت فشارناشی از عدم مشاركت كشاورزان در بهره برداری ونگهداری تأسیسات آن بوده است این مسأله كه در زمره مفاهیم مشاركت اقتصادی قرار می گیردواز لحاظ جامعه شناسی اقتصادی میتوان آنرا مرتبط با عناصر وعواملی دانست كه نوعاً در حیطه مطالعات جامعه شناسی وروان شناسی اجتماعی قرار میگیردبنابر این مسأله مطالعه حاضر «عدم مشاركت اقتصادی »كشاورزان جامعه مورد مطالعه در پروژه های مشترك تحت عنوان آبیاری تحت فشار است كه با هدف توسعه كشاورزی انجام گرفته است مسأله مذكور وحدوث آن در نواحی مختلف ایران از موضوعات مهم جامعه شناسی توسعه روستایی قلمداد میشود در این میان علاقه مندان به مباحث توسعه روستایی وكشاورزی نباید در مقابل چنین مسایلی كه بعنوان مانعی در توسعه اقتصادی قلمداد میشوند بی تأمل گذركنند زیرا به زعم برخی از دیدگاههای جامعه شناسی ،فعالیتهای اقتصادی قبل از آنكه یك فعالیت اقتصادی صرف باشند یك فعالیت اجتماعی محسوب می شوندزیرا ساختارها،ارزشها ومحیط های اجتماعی هستند كه فعالیتی راحمایت ،هدایت ویا منع ونهی میكنندبر اساس چنین دیدگاهی در صدد برآمدیم تامسأله عدم مشاركت اقتصادی كشاورزان جامعه مورد مطالعه را به بررسی ،آزمون وتحلیل بگذاریم .
سابقه تاریخی موضوع
مفهوم توسعه از زمان طرح آن تاکنون به لحاظ تاریخی در روند تکاملی خود دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است. بطوریکه پس از آنکه مکتب مدرنیزاسیون برای اولین بار به امر توسعه اهتمام ورزید, نظریه پردازان نوسازی اولیه یک سیر تکاملی ،خطی و غرب مآب را برای توسعه در نظر داشتند و معتقد بودند که اگر کشورهای جهان سوم می خواهند به توسعه دست یابند باید همان مراحلی که کشورهای غربی طی کرده اند را بپیمایند. نمونه این نظریه پردازان والت روستو است که نظریه های او در زمان خود توجه بسیاری از سردمداران کشورهای جهان سوم را به خود جلب کرد. بسیاری از اینها توسعه را به مثابه کالایی قابل انتقال می دانستند که می توان آنرا بسته بندی شده وارد کشورهای جهان سوم کرد و این کشورها را توسعه بخشید. نظریات این نظریه پردازان در برخی از نقاط دنیا به مرحله اجرا درآمد اما هنوز نشانه های واقعی از توسعه نمایان نبود تنها چیزی که وجود داشت سرابی بود که جهان هر چه بیشتر به آن نزدیک می شد کاذب و دروغین بودن آن بیشتر برایش مشخص می گشت. در نتیجه اجرای این نظریات و توجه صرف به بعد سخت افزاری توسعه شکست خورد و ناکام ماند. نظریه پردازان دیگر به دنبال علت یا علتهای شکست آن بودندو بر همین اساس رویکردهای دیگری تکامل یافت . حتی رویکرد مدرنیزاسیون مجبور به تغییر و تحولات و اصلاحاتی در خود شد. بعد از دهه هفتاد و توجه از بعد سخت افزاری توسعه به جنبه نرم افزاری آن معطوف شد و چیزی که در این راستا اهمیت زیادی برای فرایند توسعه پیدا کرد توجه به امر مهم مشارکت یا حلقه مفقوده توسعه که تاکنون به آن اهمیتی داده نشده بود از لحاظ تاریخی مشاركت بعنوان یك واقعیت اجتماعی ریشه در زندگی اجتماعی انسان دارد از زمان ارسطو تا جان دیوی بسیاری از فلاسفه اجتماعی ، مشاركت مردمی را همچون منبعی از انرژی خلاق و حیاتی برای دفاع در مقابل حكومت ستمگرانه …. مورد تحلیل و ستایش قرار داده اند به اعتقاد آنها مشاركت با درگیر ساختن تعداد زیادی از مردم در اداره امور جامعه ثبات و نظم را افزایش میدهد و با دادن فرصت اظهار علایق و خواسته ها به هر فرد خیر و مصلحت اكثریت تأمین خواهد كرد ( غلامرضا غفاری به نقل از محسنی تبریزی-19).
درمحافل آکادمیک دهه 60 توسعه معنایی معادل افزایش تولیدناخالص ملی برای بسیاری ازکشورهاداشت ولی ازد هه 70 به بعد مفهومی انسانی پیدا میکنداین تغییرنگرش درمجامع بین المللی نیزنمودپیدا می کندبرای مثال درکنفراس جهانی اصلاحات ارضی وتوسعه روستایی که درسال 1979 دررم تشکیل گردید دربیانیه خودبراهمیت مشارکت تمامی اقشارروستایی دربرنامه های توسعه تأکیدمیورزد از این مشاركتها میتوان به كمون های روستایی درچین ، سارودایا در سری لانكا ، عجما در تانزانیا ، پروشیكا و كامیلا در بنگلادش و پانچیات ها در هند اشاره کرد.
درسال1993 برنامه عمران ملل متحد(undp)درگزارش توسعه انسانی خودمشارکت رابه معنای ارتباط بی واسطه مردم درفرآیندهای اجتماعی،فرهنگی وسیاسی تلقی میکند.
اهمیت مشارکت در روند توسعه باعث شد بسیاری از اندیشمندان به دنبال کم و کیف, چگونگی و عوامل تأثیر گذار بر آن بروند.هر کدام از نظریه پردازان در قالب رویکردهای تضادی , کارکردی یا رویکرد تلفیقی به بررسی آن پرداخته اندمثلاٌ ازدیدگاه کسانی چون پاتنام یکی از عوامل تأثیر گذار بر مشارکت وجودسرمایه های اجتماعی است.نظرات اوکه به دوران اواخرقرن بیستم برمیگردد وجود سرمایه اجتماعی را برای شکل گیری نهادهای مدنی و مشارکت سیاسی و نهایتاّ توسعه, امری لازم می داند. کلمن نیز نقش تسهیل کنندهایی چون: اعتماد , شبکه های اجتماعی و انسجام اجتماعی درکنش های جمعی مهم می داند.
عام بودن وچندوجهی بودن توسعه ومقولات آن ازجمله مقوله مشارکت سبب شده است تاتفسیرهای مختلفی ازآنها بعمل آید ولی دریک برداشت کلی میتوان وجه مشترک وجهت گیری کلی این تفسیرهاونظرات رادرسوگیری بیش از پیش آنها به سمت ارتقای منابع انسانی ازقبیل :سطح زندگی ،قدرت ورفاه دانست.
در كشور ما مشاركت ماهیتاً بعنوان فرآیندی برخاسته از دین ، آداب و رسوم اجتماعی ، فقر اقتصادی ، فقدان امنیت ، شرایط اقلیمی و جغرافیایی … موجب تداوم و بقای فرهنگ مشاركتی در قالبها و گونه های متعدد یاوری ، یاریگری ، تعاون و… شده است ( غلامرضا غفاری به نقل ازفرهادی-19 )
با ورود ایران به دوره جدید و تحول در ساختار اجتماعی واقتصادی نهادهای سنتی مشاركت دچار تغییر و تحول شدند بطوریكه با انجام اصلاحات ارضی ، تغییراتی در ساختار اجتماعی – اقتصادی روی میدهد و الگوهای مشاركتی جدید از قبیل : شركتهای تعاونی تولید ، شركتهای تعاونی زراعی ، مشاع های روستایی( هیأت های هفت نفره ) ، خانه همیار روستایی و… در زندگی روستایی وارد می شوند.مشارکت دراموراقتصادی خصوصاًٌدرعرصه فعالیتهای کشاورزی ازاهداف یاابزاری است که بسیاری ازسازمانهای اقتصادی واجتماعی کشور به دنبال آن هستندصرف نظرازپرداختن به نتایج این تلاشها باید متذکرشدکه مشاركت از تنوع و ابعاد مختلفی برخوردار است و از لحاظ تاریخی درهر حوزه فرهنگی یا جغرافیایی روند خاصی طی نموده است بررسی یکی ازموارد مشارکت وظیفه ای است که این مطالعه آن را بعهده گرفته است وجهت عدم اطاله کلام به همین مقدار از توضیحات فوق بسنده می كنیم.
سؤال اساسی تحقیق
پیرامون مسئله عدم مشاركت اقتصادی جامعه مورد مطالعه یك سؤال اساسی وكلی قابل طرح بود وآن اینكه پروژه آبیاری اجرا شده از لحاظ فنی و استفاده بهینه از عوامل تولید قابل توجیه بوده است وبر اساس انتظارات اولیه می بایست درتوسعه كشاورزی منطقه مؤثرمیشد و با اینكه كشاورزان حدود بیست سال بصورت گروهی از شبكه های نیمه مدرن آب (چاههای مشترك آب) استفاده مینموده ویا به عبارتی درمشاركت اقتصادی سهیم وفعال بوده اند پس چه عواملی بامِسأله عدم مشاركت زارعان دراستفاده از شیوه جدیدآبیاری یا به اصطلاح مشاركت درتوسعه كشاورزی مرتبط بوده است؟
پیرامون سؤال كلی مذكور چند سؤال فرعی قابل طرح است ( بود) از جمله آنكه :
1-آیا بین عوامل درون گروهی و مسأله عدم مشاركت زارعان در بهره برداری از پروژه ارتباطی وجود داشته است ؟
2-آیا بین عوامل برون گروهی ومسأله عدم مشاركت در استفاده از پروژه ارتباطی وجود داشته است؟
3-آیا گرایش ذهنی كشاورزان نسبت به مفهوم مشاركت ونوگرایی ارتباطی بامسأله عدم مشاركت عملی آنهادراستفاده ازپروژه داشته است؟
4-آیافرآیند پذیرش تكنولوژی جدید آبیاری با مسأله عدم مشاركت در بهره برداری ازآن مرتبط بوده است؟
اهداف تحقیق
ازآن جا كه این مطالعه از نوع پیمایشی است و درپی شناخت توصیفی مسأله بوده است اهداف كلی وجزیی آن را به شرح زیر میتوان خلاصه نمود.
1-اهداف كلی
هدف كلی ازانجام این مطالعه بررسی موردی از فعالیتهای دولتی بوده است كه به منظور ترویج روشهای جدید تولید وتوسعه كشاورزی انجام گرفته است اما كشاورزان در انتفاع از آن مشاركت واستقبالی نداشته اند بر این اساس اهداف كلی بررسی این مسأله در دو محور زیر دنبال گردید
الف- دست یافتن به اطلاعاتی كه بتواند در توجیه وبرنامه ریزی طرحهای توسعه كشاورزی علی الخصوص طرحها و پروژه هایی كه در سطح گروهی ودر حوزه فرهنگی واجتماعی جامعه مورد مطالعه به اجرا در می آیند مفیدفایده باشد.
ب- شناخت عواملی كه بامسأله عدم مشاركت روستائیان در بهره برداری از پروژه آبیاری تحت فشار مرتبط بوده است غیر از اهداف مشخصی كه ذكر آنها فوقاً به میان آمدمیتوان گفت كه اساساً انجام هرگونه مطالعه ای كه بتواند گوشه ای از چهره در مانده جا معه محروم روستایی كشوررا بنمایاندگامی در رفع توسعه نیافتگی آن خواهد بود باشد كه این مطالعه نیز به این هدف نایل شده باشد.
2-اهدا ف جزئی
براساس تعاریفی كه ازمفاهیم بعمل آمده است اهداف جزئی مسأله مطالعه را درمحورهای زیرمیتوان خلاصه نمود:
الف-بررسی عواملی كه در زمره عناصر ساخت داخلی گروه كشاورزان محسوب شده و ارتباط آنها بامسأله عدم مشاركت كشاورزان در بهره برداری از پروژه آبیاری تحت فشارهدف مذكور بر این اساس مطرح شد كه تعیین كننده های درون گروهی مؤثر برمسأله عدم مشاركت را مورد شناسایی قراردهد.
ب-هدف دوم بررسی عواملی بود در زمره عناصر ساخت بیرونی گروه كشاورزان محسوب شده وفرض بر این بود كه این عوامل نیزبرمسأله عدم مشاركت كشاورزان دراستفاده از پروژه مؤثربوده اند.
پ- بررسی ارتباط ابعاد ذهنی مفاهیم مشاركت ونوگرایی بامسأله عدم مشاركت عملی در بهره برداری از پروژه.
ت- هدف جانبی كه نقش تكمیلی برای اهداف مذكور داشت این بودكه ارتباط بین ماهیت پذیرش وفرآیند عرضه تكنولوژی آبیاری تحت فشار بامسأله عدم مشاركت روشن گردد.
اهمیت وضرورت موضوع
درادبیات توسعه ،تحلیل ها ،الگوها ورهیافتهای متفاوتی در مقابل چالش های جوامع توسعه نیافته مطرح شده است یكی از سؤالات اساسی در باب توسعه كشاورزی در كشورهای جهان سوم كه مربوط به موضوع مطالعه حاضر نیز هست این است كه آیا برای توسعه كشاورزی صرفاً داشتن انگیزه اقتصادی كافی است یا اینكه برای این مهم باید تغییرات نهادی وساختی لازم را نیز به انجام رساند پاسخی كه توسط اندیشمندان اقتصادی واجتماعی به این سؤال داده شده است این است كه در فرآیند توسعه پدیده های اقتصادی را اساساً نمی توان از پدیده های غیر اقتصادی جدا كرد بطوریكه نمی توان تنها با معیارهای اقتصادی كارآیی اقتصادبخش های مختلف را با هم مقایسه كرد ویا اینكه برای تحول اقتصادی اقدام اقتصادی صرف نمی تواند كار ساز باشد بنا به گفته گونار میردال« علت ناتوانی بسیاری ازتئوری های توسعه این است كه توسعه یا توسعه نیافتگی را صرفاً اقتصادی می بینند ویا به عبارتی توسعه اقتصادی را صرفاًبا عوامل اقتصادی تبیین وتحلیل میكنند»(مایکل تودارو-34)این رویكرد در كشور ما تجربیات ناگواری بر جای گذاشته است نا كارآمدی وشكست طرحهایی چون تشكیل شركتهای تعاونی روستایی ،شركتهای سهامی زراعی،پرداخت وامهای ارزان و…نمونه هایی از این تجربیات ناموفق در برنامه های توسعه روستایی وكشاورزی است در این رابطه آنچه مسلم ومحرز شده است این است كه مدرن كردن تولیدات كشاورزی لزوماً منجر به نتایج توسعه ای نشده اند واگر هم شده باشند گاهاًاثر خنثی ومنفی بر سایر فعالیتهای روستایی داشته اند بنابراین می توان ادعا كرد كه پرداختن به ناهمسویی عوامل ساختاری برنامه های توسعه از موضوعات اصلی محققان توسعه است بطوریكه نتایج هریك از علوم مختلف نیز باید مكمل یكدیگر باشند آنچه كه در این رابطه ضرورت مطالعه حاضر را توجیه نمود این نكته بود كه عدم استفاده از پروژه اجراشده ونگهداری نكردن از تاًسیسات آن بیانگر این بود كه مبلغین ومجریان پروژه آبیاری تحت فشار زوایای اجتماعی ،فرهنگی ومحیطی راچندان با اهمیت ندیده اند ونتیجه چنین بینشی آن چیزی نبود كه پیش بینی شده بود،اتلاف سرمایه های بانكی ودولتی نمونه ای از این نتایج است قطعاًترمیم این وضعیت ویا لااقل شناخت چنین آسیبی نیازبه مطالعه ای جامعه شناختی داشت كه انجام چنین ضرورتی را این مطالعه بعهده داشت در هر حال میتوان گفت كه طرح هرمسأله ای در مورد جامعه روستایی بشرط آنكه شناختی را بدست دهد خود گامی در جهت شناسایی موانع توسعه خواهد بودعلاوه بر این توضیحات علت دیگری كه انجام این مطالعه راضروری ساخت نمونه ای ازمكاتبه شكوه آمیزكشاورزان پیشرو عضوشركت تعاونی تولید جامعه موردمطالعه است این كشاورزان بواسطه موانعی كه برسر راه اجرای تكنولوژی آبیاری تحت فشار درزمینهای كشاورزی خود وهمچنین اثرات اجرای آن تشخیص داده بودندسند یا نامه ای دسته جمعی رابه دست اندر كاران دولتی كه در اجرای پروژه مرتبط بوده اند یا از آنها انتظار رفع موانع میرفته است ارسال كرده بوده اند محتوای مكاتبه مذكور بخشی ازفرضیات وذهنیاتی بود كه محقق قبل ازاطلاع پیداكردن ازآن گمان بر وجود آنها میكرد بدل این مكاتبه كه در مقام استناد مطالعه حاضر تلقی میگردد دربخش ضمائم همین گزارش عیناً آمده است.