كتاب كردها اثر کندال در این باره مینویسد: كمك به شكوفندگی و بالندگی زبان و فرهنگ یك گروه قومی نه مایه جدایی آن گروه از زبان اصلی، كه كمك به تحكیم پایههای فرهنگ ملی است. كمك به شكوفایی زبان و فرهنگ گروههای قومی در معنی كمك به رفع جداییها و سردیها نیز هست، چرا كه با درمان این درد در حقیقت زمینهی سردی و جدایی از بین میرود و زمینهی جدیدی برای پیوستگی و نزدیكی بیشتر فراهم میشود (كندال، 1372: 20-19). بر این اساس جایگاه زبان كردی را در زادگاه اصلی آن یعنی ایران و كشور عراق مشخص میكنیم.
شغل نیز یكی از این متغیرها است. با توجه به اهمیت این عامل در سلسله مراتب قشربندی اجتماعی و جایگاه آن در نظریههای بوردیو، لنسكی و پاركین، موقعیت كردها را در سلسله مراتب شغلی در مهاباد و سلیمانیه مشخص میكنیم. تأكید بر این عامل ناشی از وابستگی شدید درآمد به شغل افراد میباشد. «از آنجا كه در هر كشور توسعه یافته و در حال توسعه، سوسیالیست یا با اقتصاد بازاری، درآمد هر كس به نوع شغلش بستگی دارد، ساخت شغلی تا حدی ارائه دهنده شاخص توزیع درآمدها است» (كول، 1365: 37). همچنین نقشی كه هر كس در جامعه ایفا میكند همیشه به صورت یكی از عناصر اساسی و اصلی تمایز طبقاتی بوده و خواهد بود. این نقش به دو صورت قابل تفكیك است:
الف) نقش عمومی، یعنی جایی كه هر كس در زندگی عمومی اشغال میكند، مهمترین عنصر و حتی تنها عنصر مشخص تمایز طبقاتی در گذشته بوده است. انجام مشاغل سیاسی و نظامی و مذهبی به شاغلین آنها و دستهای كه بدان وابسته بودند، جای خاصی در جامعه اعطا میكرد. در جامعهی فئودال، برتری اشراف و سینورها بر دهقانان به سبب نقش نظامی آنها بوده است.
ب) نقش اقتصادی افراد همیشه و در تمام تمدنها از نقطه نظر طبقات اجتماعی اهمیت یكسانی نداشته است. در گذشته و حتی در بعضی مواقع در دوران معاصر، «مالكیت زمین» عنصر اساسی وجهه و شخصیت اجتماعی بوده است. اشرافیت گذشته اشرافیت وابسته به زمین بود و هر گاه عناصری از طبقات دیگر به علتی صاحب زمین میشدند، به اشرافیت نائل میآمدند (لاروك، 1346: 13-12). بر این اساس جایگاه كردها را در شغلهای مهم حكومتی، كشاورزی، قاچاق و صنعت مشخص خواهیم كرد.
متغیر دیگر مورد توجه در این تحقیق جنسیت میباشد. با توجه به جایگاه پایین كردها در سلسله مراتب قشربندی و مبارزه در راه رهایی از این وضع، زنان همواره مورد ستم بیشتری واقع شدهاند «محرومیت اقتصادی، پرخاشگری را كه علیه ضعیفترین عنصر بروز میكند، تشدید میكند» (بوتول، 1379: 74).
بعلاوه دین اسلام نیز محدودیتهایی را بر آنها تحمیل نموده است. «در نامههای ایرانی منتسكیو، حجاب زنان نمادی است از سركوب مردم توسط سلسله مراتب جامعهی سنتی. در مقابل، فقدان حجاب در خیابانهای پاریس نماد نوع جدیدی از جامعه است كه آزادی و برابری بر آن حاكماند» (برمن، 1383: 133). همچنین رژیم بعث نیز در راستای تضعیف جنبش ملی كرد در عراق و تقویت عشیرهگرایی، زنان را هدف قرار داده و بدین وسیله پارتیزان (پیشمرگهای كرد)ها را محدود نموده است. «رژیم بعث با برجستهسازی فرهنگ عشیرهای به ویژه در كردستان ،عملیاتی را دنبال نمود كه بر اساس آن میتوانست جلوی مقاومت جنبش رهاییبخش كردها را بگیرد.در فرهنگ عشیرهای قبل از هر چیز حیثیت زنان خانواده اهمیت دارد.”حیثیت خانواده“ در درجهی اول اهمیت قرار داشته و ”میهنپرستی“ در جایگاه دوم قرار دارد.در این فرهنگ به هنگام مواجهه با پارادوكس”میهنپرستی“ و صیانت از”حیثیت خانواده“ بدون شك دومی انتخاب میشود و آن عبارت است از جزماندیشی در كنترل جسمی زنان خانواده و عشیره. این امر در راستای نیل به بسیاری از اهداف بعث و به ویژه تضعیف جنبش ملی
دمكراتیك كردها موفقیتهایی به دست آورد (قره داغی، 2004: 6-1). بر این اساس جایگاه زنان كرد را در سلسله مراتب اجتماعی در هر دو جامعهی مورد بررسی تعیین میكنیم.
تمایز سیاسی و حزبی عامل دیگر نابرابری اجتماعی به شمار میرود. «گروهها و احزاب همواره نقش اساسی در نشر و گسترش احساس ملی كردها داشتهاند» (همدی، 1379: 111). تأكید بر این عنصر در تحقیق فوق ناشی از آن است كه احزاب تنها در جامعهای گسترش مییابند كه از سازمان عقلایی برخوردار باشند. همچنین وجود احزاب در پیشبرد سازوكارهای دموكراسی نقشی قاطع دارند كه باید به آن توجه نمود، در حالی كه هم اكنون هیچ حزب سیاسی رسمی در كردستان ایران كه از وزارت كشور مجوز فعالیت گرفته باشد، حضور ندارد. از سویی دیگر یكی از دلائل مسائل كردستان و تهدید تمامیت و هویت ایرانی را وجود احزاب و خودمختاری کردها[1] دانستهاند (جلائیپور، 1370: 2-141،51) كه مغایر با اصول دموكراسی است. بر این اساس نقش احزاب و گروههای سیاسی را در نابرابری اجتماعی مشخص خواهیم كرد.
همچنین به نقش تحصیل (آموزش) نیز در سلسه مراتب قشربندی اجتماعی اشاره میكنیم. تحصیلات به ویژه در جوامع مدرن دومین نوع كلیدی تحریم بعد از دارایی (مالكیت) به شمار میرود. بر این اساس دسترسی كردها را در دو جامعهی مورد نظر به تحصیل و دارایی و انواع سرمایههای فرهنگی و اقتصادی مشخص میكنیم.
اقشار و لایه های اجتماعی در گذشته كردستان
به زعم كینان (1372: 4-43) سازمان سنتی اجتماعی كرد بر رؤسای دینی و دنیوی و خانوادههای آنها یعنی شیوخ و اعیان و اشراف روستا و مریدان و روستائیان عادی و كشاورزان و دامداران استوار است.از آغاها که بگذریم ،شیوخ هستند که قدرت و نفوذشان گاه از قدرت و نفوذ آغاها كه به هر حال گذرا است به مراتب بیشتر است. پس از جنگ 1964 (عراق) انتقال قدرت از لایههای فئودال و رؤسای قبایل به درس خواندگان شهری سخت تسریع شده است.
مارتین وان برویین سن (1378: 275) در كتاب جامعهشناسی مردم كرد (آغا،شیخ و دولت) ساختارهای اجتماعی و سیاسی كردستان ،دو طبقهی رعایا و رؤسای اتحادیههای قبایل و افراد مسلحشان را متمایز میكند. «در حوالی سال 1500 كردستان مشتمل بود بر شماری امیرنشین، كه درجهی استقلال درونی آنها بسته به قدرت و ضعف امپراتوریهای پیرامون متغیر بود. این امارات از بسیاری لحاظ (سازمان و لایهبندی) به كشورهای پیرامونشان شبیه بودند. در اینها دو طبقهی اجتماعی قابل تشخیص بود: رعیت، یعنی طبقهی رعایای مالیات پرداز (مانند كشاورزان، صنعتگران و بازرگانان) و شامل بسیاری عناصر غیركرد و طبقهای نظامی مشتمل بر افراد قبیلهای. گروه دوم در شماری از اتحادیههای قبیلهای سازمان یافته بود و چنانكه از منابع برمیآید اقدام یكدست و یكپارچه در سطح اتحادیه چیزی غیرعادی نبود. دست كم بعضی از امرا عدهای افراد مسلح داشتند كه احساس سرسپردگیشان به میر نیرومندتر از احساس پیوستگی قبیلهای بود.
لایههای اجتماعی امارت بتلیس نیز بدین شرح است:
1- در رأس، میر و خانوادهاش.
2- پس از او آغاهای قبایل و سایر اعیان.رایزنان و برخی از صاحب منصبان عالی حكومتی از این طبقهی اخیر تأمین میشدند. تعدادی از نخبگان قبیله تیولدار بودند و این تیول درآمد مستقلی را برایشان تأمین میكرد؛ بسیاری از اینها در شهر میزیستند. زندگی دیگران احتمالاً از طریق حشمداری و هدایای افراد قبیله میگذشت. معاش آنها كه در دربار میر بودند طبعاً از جانب میر تأمین میشد.
3- گروهی مشابه این متشكل از نخبگان غیرقبیلهای بود، این گروه را صاحب منصبان عالی مقام و هنرمندان و دانشمندان و رجال مذهبی نظیر شیوخ و سادات و ملاها تشكیل میداد.
4- در میان افراد عادی قبیله دو لایه را میتوان از هم متمایز كرد، هر چند این جدایی و تمایز چیزی است سیال و تحرك تا اندازهای زیاد است: آنها كه اسب دارند و آنها كه ندارند.
5- شمار قابل ملاحظهای از كردان در شهر میزیستند. اینها چون سایر كردها جنگجو نبودند بلكه مردمی بودند مهذب. معلوم نیست چه مشاغلی دارند.
6- گروهی هم هستند به اسم كشاورز (رعایا) كه در كوهپایهها و كوهستانها زندگی میكنند.
7- نیروی محركهی اقتصاد بتلیس (علاوه بر حشم چادرنشینان) رعایای مسیحی بودند (كه به طور عمدهای ارمنی و بعضاً یعقوبیان سوریایی بودند). دهقانان یكجانشین را به طور عمده ارمنیان تشكیل میدادند؛ بخش بزرگی از جمعیت شهر نیز ارمنی بودند. این مردم از لحاظ سیاسی وضع و موقع پایینی داشتند، اما بسیاری از آنها باید مرفه بوده باشند: در میانشان صنعتگران قابل و بازرگانان معتبری بودند؛ بقیه باغدار بودند و از این راه درآمد خوبی كسب میكردند (وان برویین سن، 1378: 3-242).
اولیا چلبی نیز كه یكی از نزدیكان دربار سلاطین عثمانی بوده و سفرنامهای در حدود 360 سال قبل نوشته،مردم وان را به شش دسته تقسیم میكند:اول،مستمریبگیران پاشا كه در قلعه كار میكنند و نباید هیچ شغل دیگری داشته باشند،مگر در داخل شهر به تجارت بپردازند.برخی از آنها به ممالك دیگر رفته اجناسی برای فروش با خود میآورند،برخی به كارهای دستی اشتغال دارند،بعضی دفتردارند كه كارشان نوشتن است و در خدمت دولت قرار دارند.برخی روحانی و طلبه هستند و گروهی هم باغبان و خدمتگزارند(چلبی،1364: 186).
[1] – حتی اعلام جمهوری کردستان از جانب قاضی محمد ،به مفهوم تشکیل دولت کردستان نبود ،تلاشهای ایشان بیشتر در ارتباط با نظام فدرالی قابل تحلیل است(مدنی،1380: 328).
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است