موضوع این رساله، بررسی رابطة جامعهپذیری سیاسی و فرهنگ سیاسی در چارچوب مطالعات توسعة سیاسی است. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا فرهنگ سیاسی دانشجویان مورد مطالعه قرار گرفته و نقش تجارب جامعهپذیری در شكلدهی به این فرهنگ بررسی شود. پیشفرض تحقیق بر اساس رویكرد نظری این است كه تجربة محیط دانشگاه به عنوان عرصه جدیدی از تجربه برای دانشجویان، با شكلگیری فرهنگ سیاسی دموكراتیك رابطه دارد. زندگی دانشگاهی، القاكننده ارزشها و باورهای دموكراتیك است و دانشجویان به عنوان اشغال كنندگان این جایگاه، به دلیل گرایشهای فراطبقاتی، عدم وابستگی سیاسی – اجتماعی به منابع و نهادهای قدرت و درگیری و دخالت در امور شناختی و اطلاعاتی، حاملان و عاملان فرهنگ سیاسی دموكراتیك هستند. جایگاه دانشجویان این توانایی را به آنها میبخشد كه فرهنگِ غیرخودجوش، جهتدادهشده و ساختگیِ ناشی از مكانیزمهای تحمیلی و تبلیغی را بازشناخته و مولد فرهنگ سیاسی دموكراتیك باشند.
از نظر روششناسی، پژوهش حاضر به شیوة پیمایش(survey) و با تكنیك پرسشنامه در میان نمونهای 300 نفری از دانشجویان كارشناسیِ دانشگاه تهران به اجرا درآمده است. با توجه به مسئلة تحقیق و نوع دادههای مورد نیاز از «طرح پانل گذشتهنگر»(Retrospective Panel Design) برای جمعآوری دادهها استفاده شده است.
نتایج تحقیق در مورد شناخت الگوی فرهنگ سیاسی نشان میدهد كه دانشجویان «نسبتاً» از فرهنگ سیاسی دموكراتیك برخوردارند. در شاخصهای«آگاهی سیاسی»، «اعتقاد به کارایی و صلاحیت سیاسی خود به عنوان یک کنشگر سیاسی» و «اعتقاد به تاثیر سیاست بر زندگی» (به عنوان شروط لازم داشتن فرهنگسیاسی دموکراتیک) دانشجویان نمرة بالایی میگیرند(بالاتر از 50درصد). اما در شاخصهای «اعتقاد به دموکراسی و حمایت از آن به مثابه یك شیوة حكومت» و «اعتقاد به ارزشهای دموکراتیک»( به عنوان شروط کافی) نمرهها متفاوت است. به این معنی كه در شاخص «اعتقاد به دموكراسی و حمایت از آن» دانشجویان نمرة بالایی گرفتهاند اما در شاخص«اعتقاد به ارزشهای دموکراتیک» نمرة دانشجویان پایین است. به طوریكه كمتر از یك سوم دانشجویان آن را تائید كردهاند.
فرضیة اول مبنی بر اینكه «دانشجویان سال آخر به دلیل تجربة زندگیِ دانشگاهیِ حداقل چهارساله و بهرهمندی از این شیوة جامعهپذیری، فرهنگ سیاسی دموكراتیكتری نسبت به دانشجویان سال اول دارند»، بر اساس نتایج تحقیق تائید شده است و در كلیة شاخصها به غیر از شاخص اعتقاد به دموكراسی و حمایت از آن، دانشجویان سال آخر نمرة بالاتر و تفاوت میانگین معنیداری با دانشجویان سال اول دارند.
نتایج فرضیة دوم تحقیق، مبنی بر اینكه «دانشجویان گروه علوم انسانی – به دلیل اقتضائات معرفت شناختی و درگیریهای ذهنی خاص رشتة تخصصی خود- از فرهنگ سیاسی دموكراتیكتری نسبت به دانشجویان گروه فنی- تجربی برخوردارند» نشان میدهد كه این فرض در مورد دانشكدههای هر یك از این گروهها متفاوت است. دانشكدة فنی در گروه فنی – تجربی و دانشكدة ادبیات در گروه علوم انسانی مواردی هستند كه نتیجهای عكس فرضیة تحقیق را نشان میدهند. دانشكدههای هنرهای زیبا، فنی، و علوماجتماعی، به ترتیب فرهنگ سیاسی دموكراتیكتری نسبت به دانشكدههای علوم پایه و ادبیات دارند.
واژگان كلیدی: فرهنگ سیاسی، جامعهپذیری سیاسی، عوامل جامعهپذیری،فرهنگ سیاسی دموكراتیك و غیردموكراتیك، توسعه سیاسی،تجارب جامعهپذیری.