تعهد سازمانی یك نگرش و یك حالت روانی است كه نشاندهنده تمایل نیاز و الزام جهت ادامه فعالیت در یك سازمان است،همچنین تعهد سازمانی با بسیاری از رفتارهای كاركنان مرتبط است. كولورسون معتقد است در سالهای اخیر، تعهد كاركنان نیروی موفقیت یك سازمان به شمار میرود. از این رو نگرشهای كاركنان در زمینه كار و سازمان برای مدیران ضروری به نظر میرسد . و در این میان تعهد سازمانی توجه زیادی را به خود جلب كرده است كه محور توجه پژوهشگران بوده و موضوع فراتحلیلهای زیادی قرار گرفته است(هومن 1381). در این برهه از زمان، مزیّتی كه سازمان ها برای پیشی گرفتن از یكدیگر دارند تنها در به كارگیری فن آوری جدید نیست، بلكه در بالا بردن اعتماد به نفس و میزان تعهّد و وابستگی كاركنان به اهداف سازمانی نهفته است كه ارتباط موثر، كلید آن است. بنا به اعتقاد استیرز[6] (1977) تعهد سازمانی متغیری است که به طور همزمان می توان آن را هم به عنوان متغیر مستقل و هم به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفت ، در واقع تعهد سازمانی همچنان که بر روی متغیرهایی اثر می گذارد ، از متغیرهایی تاثیر می پذیرد .رهبری عنوانی با كاربرد جهانی
است و به رغم فراوانی نوشته ها درباره رهبری هنوز هم محققان مردم را به یك كوشش جدی برای فهم آن دعوت میكنند. رهبری معنوی یك مدل انگیزشی توسعه یافته است كه چشم انداز، امید، ایمان و عشق به نوع دوستی و بینش مشترك در محیط كار و بقاء معنوی را در هم آمیخته است. منظور از رهبری معنوی ایجاد و تحقق چشم انداز و همسانی ارزش ها در ماورای رهبری استراتژیك میباشد. رهبری معنوی با فراهم آوری بسترها و ایدئولوژی ها منجر به ایجاد شرایطی میگردد كه سایر ویژگی های مثبت سازمانی ازقبیل سازمان یاد گیرنده، سازمان كارآفرین، سازمان دانشی و… امكان ظهور می نمایند.رهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای كه باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف عضویت در پیروان میگردد.معنویت در محیط کار و رهبری معنوی را می توان به عنوان یک بخش جزئی و مقدماتی از فرایند توسعه سازمانی در نظر گرفت. در واقع تحقیقات چندی پیش نشان داده است که قبل از ایجاد اعتبار نظریه رهبری معنوی باید از آن به طور گسترده به عنوان یک مدل توسعه شغلی/ سازمانی در ایجاد تغییر و تحولات سیستمی استفاده کرد. (فرای[7]، 2005). در واقع طرفداران معنویت در محیط کار می گویند، همه افرادی که وارد سازمان میشوند دارای ویژگیها و روحیات منحصر به فردی هستند ولی همگی آنها در جستجوی تعالی روحی و همبستگی در محل کاراند. در این میان نقش رهبران معنوی تحریک و بر انگیختن کارکنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی بر اساس ارزشهای انسانی است تا کارکنانی فعال، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت کنندرهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای كه باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف عضویت در پیروان میگردد كه مستلزم: 1- بینش و بصیرت سازمانی به گونهای كه پیروان احساس معنا و هدفمندی در زندگی نمایند.2- رهبری معنوی با برانگیختن كاركنان و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی، كاركنانی فعال با بهرهوری بالا متعهد و با انگیزه تربیت میكند(اسفندیاری،1392).
با توجه به تحقیقات(قنصوری :1393)،( فرای:2005) در کنار رهبری معنوی ،هوش اخلاقی نیز می تواند موجبات تعهد سازمانی را ایجاد کند. هوش اخلاقی اشاره به توانایی اعمال اصول اخلاقی در اهداف شخصی، ارزش ها و فعالیت های فرد دارد و به مفهوم ظرفیت وتوانایی درك مسائل خوب از مسائل بد است. هوش اخلاقی شامل گستره ی فراشناختی یافراعملی است كه واكنش شناخت ها، نگرش ها و فعالیت های اخلاقی را در چارچوب سیستم های ارزشی فردی امكان پذیر می سازد(آراسته ،1390).