1-2-1- مسئله چیست و مشکل کدام است؟
یکی از کامل ترین توصیفاتی که درباره خانه آمده توصیفی است که جبران خلیل جبران در کتاب «پیامبر» خود آورده: «خانه کالبد بزرگ شماست.» در این بیان خانه به شدت به وجود انسان وابسته است و از وجود و ویژگیهای انسانی متاثر میباشد و واسطهای است که انسان بین خود و جهان پیرامونش برگزیده.
خانهها و الگوهای زندگی انسان با تحول و تکامل او رشد کرده و با ویژگیها و نیازهای او سازگار میگردند و از محدودیت و یا انبساط ذهنیت او متاثر میشوند. در واقع آنچه که در رأس همه عوامل در تجارب خانه سازی انسان موثر بوده خود او و روان دلیل میتوان ادعا کرد که خانه ارگانیسمی متغیر بوده و مفاهیم متعدد و پیچیدهای دارد.
تحولات عظیم و تجربه خانه سازی در دوران معاصر این امر را به روشنی نشان میدهند. با عوض شدن شیوه زندگی مفهوم و مصداق خانه و سکونت جای خود را به واحد مسکونی و اسکان واگذار کرده و نسلهای جدید راه و روش و شیوه و منش دیگری را برای زندگی خصوصی و اجتماعی خود برگزیدهاند.
نکته قابل اهمیت این است که سازمان فضایی خانه نیز تحت تاثیر این رویکرد به شدت دگرگون شده و این تاثیر عمیقی است که بر جای مانده و به راحتی قابل لمس میباشد. خانههای کوچک و جمع و جور و راحت جای خانههای بزرگ قدیمی و پر دردسر را گرفتهاند و امکانات بی نظیر و آسایش خانههای جدید مورد استقبال نسل امروز واقع شده و دلمشغولی معماران و مسئولان امروز مفاهیمی چون مسکن اجتماعی با زیر بنایی محدود- ضرورت اسکان در ارتفاع و بحثهایی از این قبیل را تشکیل میدهد و این در حالی است که این قبیل مسائل در گذشته مطرح نبوده است. خانهها جعبههایی هستند که روی هم گذاشته شدهاند.
اما بحث ما در اینجا ارائه تحلیل سطحی و یا جامع از نارساییهای موجود و پرداختن فوری به راه حلها و راهکارها نیست، بلکه این اعتقاد قوی وجود دارد که این مسائل ریشه دار تر و عمیق تر از آن میباشند که تنها در ذکر چند واژه خلاصه شوند و باید پرسید که منشا این
مشکلات در چیست و اینکه:
*چه عواملی روشها و تجارب (سنت) گذشته را بی اعتبار کرده و به وضعیت موجود انجامیده است ؟
*چه بستر و زمینهای و چه دلایلی کارایی شیوهها و وضعیت موجود را زیر سئوال میبرد؟
با وجود تکامل خانهها باز هم این توافق به طور گسترده وجود دارد که خانههایی که ما در آنها زندگی میکنیم برای مردم امروز طراحی نشدهاند و شرایط نشان میدهد که ما به فرم جدید و ساختار کاملاً متفاوتی از خانهها نیاز داریم که پاسخگوی ویژگیها و شرایطمان باشد چرا که به نظر میرسد خانههای امروز معنای جدیدی پیدا کردهاند. با روند رو به رشد و فزاینده جمعیت بحران فضا امری بدیهی است. مسلماً فضای زندگی محدودتر میشود و باید پرسید در این شرایط سکونت چه معنایی دارد؟ همینطور خانه دیگر در طبیعت ساخته نمیشود و در نتیجه روابط مسکن و فضا ساختگی و تصنعی است. همینطور استفاده رو به گسترش از فن آوری دیجیتال و ارتباطات- محدودیت فضای زندگی- توجیه اقتصادی- نحوه عملکرد و زندگی ما- نیاز به فضاهایی برای تفکر و تناسب فیزیکی و سلامتی روان و تغذیه روح انسانی- ارتباط با محیط شهری و در عین حال برخوردار از خلوتی درونی و شخصی و …
فرم خانه دائماً تکامل یافته است و ما نمیتوانیم به برداشت و تصور قبلی مان از خانه ادامه دهیم و در عین حال مشکلات را برطرف سازیم. یکی از اشتباهاتمان کم بها دادن به امکانات الگوهای جدید و پافشاری بی مورد بر الگوهای رایج و یا گذشته است. در حالیکه بسیاری از پیشتازان این زمان معتقدند که ما در انقلاب صنعتی دیگری هستیم و هزاره آینده خانههایمان را گریز از طرحهاو کانسپتهای بنیادین فرداهای دیروز میدانند.
در انتهای این بحث برای تاکید بر چنین برداشت و رویه غلطی که ما در ایران در نتیجه تحلیلهای سطحی و راه حلهای فوری در پیش گرفته ایم باید خاطر نشان کرد که در ایران بجز الگوی سنتی سکونت که همه آنرا میشناسیم الگوی دیگری وجود ندارد و آنچه پس از آن شاهد هستیم درایت و التقاط میباشد. باید به این نکته توجه داشت که اصرار بر تعریف یک الگوی ویژه ایرانی در ابتدا کاملاً اشتباه است و ما را از بحث اصلی دور میسازد. ما نیز همگام با بسیاری از ملل دیگر از مزایای دستاوردهای جهانی بهره میگیریم و البته این به معنای تناقض نیست و ایرانی بودن ما را زیر سئوال نمیبرد. اما مبین این مطلب است که در چنین شرایطی نمیتوانیم بر واقعیتی پافشاری نماییم که دیگر وجود خارجی ندارد.
در جامعه و نظام اجتماعی ایران دیگر خبری از خانوادههای گسترده نیست و ما دیگر هزینه و یا زمین کافی برای احداث خانه- باغهای گذشته (البته اگر چنین تعبیری کاملاً صحیح باشد) در اختیار نداریم.
واقعیتهای امروز چیزهای دیگری است که باید با آنها روبرو شده و آنها را صمیمانه بپذیریم. ما در طول این زمان سپری شده به عنوان یک جامعه انسانی مسیر تحول را پیموده ایم و متحول شده ایم و بدین ترتیب بانسلهای گذشته در جهان بینی و ویژگیهای انسان و شیوه زندگی تفاوتهای قابل ملاحظهای داریم.