، 5 فصل و27 گفتار و نتیجه می باشد.در بخش اول راجع به کلیات و مفاهیم و همچنین مسئولیت کلی مدیران و شرکا در شرکت ها بحث شده است و در بخش دوم در مورد مسئولیت خود شرکت تجاری به عنوان یک شخصیت مستقل از اعضا و نحوه مراجعه به آن در صورت انحلال و در نهایت در مورد تصفیه شرکت ها بحث و بررسی شده است.
بخش اول:
کلیات و مفاهیم در شرکت های تجاری
فصل اول:کلیات
مبحث اول: مفهوم شرکت های تجاری
برای آنکه شرکت تجاری را بیشتر بشناسیم، باید تعریفی از آن ارایه داده وشخصیت حقوقی آن را بررسی کرده و عناصر تشکیل دهنده آن را مشخص نموده و انواع آن را یادآوری کنیم.
قانون تجارت به شکل شرکت تجارتی اهمیت فراوان داده و تشکیل آن را در صورتی محقق دانسته که در قالب خاص ریخته شده باشد، نباید فراموش کرد که شرکت یک عمل حقوقی است و به این سبب لازم است ماهیت آن شناخته شود؛ بویژه آنکه در پارهای موارد چند شخص، بدون آنکه شرکتی تشکیل دهند، در عمل بهگونهای رفتار میکنند که نشان میدهد معاملاتی که انجام میدهند برای همه آنهاو نفع و زیان معاملات متوجه یکیک آنهاست، بدون آنکه گاه حتی در این موارد توافق کرده باشند! در چنین شرایطی باید دید آن عمل حقوقی که به شرکت حیات داده است چیست.
گفتار اول: تعریف شرکتهای تجاری
در قانون تجارت ایران تعریفی از شرکت تجاری دیده نمیشود. برعکس، قانون مدنی شرکت را تعریف کرده است و در ماده 20 قانون مدنی تجارت فقط به شمارش اقسام مختلف شرکت تجاری پرداخته است. علت سکوت قانونگذار ایران این است که در قانون تجارت فرانسه که در الگوی قانون تجارت ما بوده است نیز شرکت تجاری تعریف نشده است؛ اما سکوت قانون تجارت فرانسه توجیه شدنی است؛ زیرا قانون مدنی این کشور در ماده 1832 شرکت را تعریف کرده است و قانونگذار فرانسه ضرورتی بر تکرار آن در قانون تجارت ندیده است؛ در حالی که تقلید صرف قانونگذار ایران از قانون تجارت فرانسه خلئی قانونی ایجاد کرده است؛ چرا که آنچه در قانون مدنی ما در تعریف شرکت آمده با حقیقت شرکت در حقوق تجارت متفاوت است. درواقع، درحالی که شرکت در حقوق مدنی، در درجه اول متکی بر موازین فقهی است.[1]
در تعریف شرکت تجاری، استادان متقدم حقوق تجارت پاسخهای متفاوتی دادهاند. به عقیدهی دکتر ستوده تهرانی: «شرکت تجاری عبارت است از سازمانی که بین دو یا چند نفر تشکیل میشود که در آن هر یک سهمی بهصورت نقد یا جنس یا کار خود در بین میگذارند تا مبادرت به عملیات تجاری نموده و منافع و زیانهای حاصله را بین خود تقسیم کنند».[2]
این تعریف دو نقص عمده دارد که هر دو از مجموع مقررات قانون تجارت و لایحه قانونی 1347 درمورد شرکتهای سهامی استنباط میشود. اولین نقص این است که در آن به شرکت نه عنوان یک قرارداد بلکه بهعنوان یک موسسه و سازمان (یک شخص حقوقی) نگریسته میشود؛ درحالی که شرکت، پیش از هر چیز، یک قرارداد است. نقص دیگر این است که شرکت را تنها موسسه یا سازمانی تلقی میکند که مبادرت به عملیات تجاری میکند[3]، درصورتی که میدانیم گاه شرکت، بهصرف اینکه در قالب شرکتهایی ایجاد شده که در ماده 20 قانون تجارت ذکر شدهاند، شرکت تجارتی تلقی میشود، حتی اگر عمل غیرتجارتی انجام دهد. درواقع، ماده 2 لایحه قانونی 1347 درمورد شرکت سهامی مقرر کرده است: «شرکت سهامی شرکت بازرگانی محسوب میشود ولو اینکه موضوع عملیات آن امور بازرگانی نباشد».
البته چون تعریف دکتر ستوده تهرانی پیش از تصویب لایحهی اخیر ارائه شده است، اشکال دوم فقط به خود تعریف واردات و نباید بر عدم آگاهی ایشان حمل شود.
دکتر منصور صقری نیز در مقالهای محققانه، پس از بررسی مواد مختلف تجارت، شرکت تجارتی را چنین تعریف کرده است: «شرکت عهدی است که بهوسیلهی آن دو یا چند شخص توافق میکنند آوردههایی را بهمنظور تقسیم منافع احتمالی، مشترکاً مورد تجارت قرار دهند»[4]. این تعریف سه ایراد دارد:
اول اینکه برعکس تعریف دکتر ستوده تهرانی، در این تعریف شرکت، موسسه محسوب نشده است، بلکه از آن فقط بهعنوان یک عهد (قرارداد) یاد میشود همانطور که گفتیم، شرکت یک قرارداد است. اما شرکت معنای دیگری نیز دارد. درواقع، آوردههای شرکا یه این منظور جمع میشود که دارایی مستقلی از دارایی هر یک از شرکا تشکیل شود و این دارایی به امری اختصاص دارد که شرکت برای به انجام رساندن آن ایجاد شده است. به همین دلیل در اینجا از شخص حقوقی صحبت میشود که همان شرکت است. مطالعه قوانین و مقررات تجاری نشان میدهد که در این مقررات، شرکت بیشتر یک شخص حقوقی تلقی شده است تا یک قرارداد.
دوم اینکه در این تعریف فقط «به تقسیم منافع احتمالی» اشاره شده است، حال آنکه مسلم است شرکا در زیانهای احتمالی نیز سهیمند[5]. سوم اینکه شرط تجارتی بودن شرکت را تجارتی بودن عمل شرکت میداند؛ درحالی که شرکت تجارتی ممکن است، به صرف شکل آن، تجارتی تلقی شود، حتی اگر به عمل غیرتجارتی بپردازد[6].
واقعیت این است که در حقوق ایران شرکت تجارتی شرکتی است که یا به موجب مقررات قانون تجارت و یا به موجب لایحه قانون 1347 تشکیل میشود و یا بهصورتی غیر از آن، ولی مبادرت به عملیات تجارتی میکند. درصورتی که شرکت بهصورت یکی از شرکتهای موضوع ماده 20 قانون تجارت باشد، گاه بهصرف صورت، شرکت تجارتی محسوب میشود، حتی اگر معاملات غیرتجارتی انجام دهد (مانند آنچه در ماده 2 لایحه قانونی 1347 درمورد شرکتهای سهامی عام و خاص آمده است) و گاه امکان تشکیل شرکت تجارتی وجود ندارد، مگر آنکه موضوع آن تجارتی باشد (مانند آنچه درمورد شرکت تضامنی و نسبی صادق است). ماده 220 قانون تجارت نیز شرکتهایی را بهصورت یکی از شرکتهای مندرج در قانون تجارت درنیامده باشند، درصورتی که به امور تجارتی بپردازند، شرکت تضامنی تلقی کرده که از انواع شرکتهای تجارتی است. با توجه به آنچه گفته شد، شرکت تجارتی را میتوان چنین تعریف کرد: «شرکت تجارتی، قراردادی است که به موجب آن یک یا چند نفر توافق میکنند سرمایه مستقلی را که از جمع آوردههای آنها تشکیل میشود، ایجاد کنند و به موسسهای که برای انجام مقصود خاصی تشکیل میگردد، اختصاص دهند و در منافع و زیانهای احتمالی حاصل از بهکارگیری سرمایه سهیم شوند».
گفتار دوم: شخصیت حقوقی شرکتهای تجاری
اغلب قوانین دنیا برای شرکتهای تجاری شخصیتی مستقل و مجزی از شخصیت شرکا قائل شدهاند و سازمانی برای آنها پیشبینی نمودهاند که براساس آن امور شرکت اداره میشود. استقلال این شخصیت در شرکتهای سرمایه بیشتر واضح و آشکار است و در شرکتهای اشخاص کمتر ولی بههرحال مجزی از شخصیت شرکاء است، حتی در کشورهایی که برای شرکتهای تضامنی شخصیت علیحده قائل نمیشوند بهوسیله نظریه اختصاصی دارایی، تفکیکی بین دارایی شرکت و دارایی شرکا قائل نمیشوند.
قرارداد شرکت موجد شخصیت حقوقی است و شرکت شخصیتی جداگانه از شخصیت شرکاء دارا خواهد بود. این موضوع دربارهی شرکتهای تجارتی در ماده 538 قانون تجارت ایران به شرح زیر تصریح شده است «کلیهی شرکتهای تجارتی مذکور در این قانون شخصیت حقوقی دارند».
شخصیت حقوقی در قوانین اغلب کشورها برای شرکتهای سهامی: پیشبینی شده و در مواردی هم که قانون ساکت باشد یا ابهام داشته باشد، رویه قضایی محاکم شخصیت حقوقی را تائید میکند.
بند اول: آغاز شخصیت حقوقی
تعیین آغاز شخصیت حقوقی از این نظر واجد اهمیت است که نقطهی آغاز تعهدات شرکت را معین میکند. درواقع، تا قبل از تحقق شخصیت حقوقی علیالاصول، نمیتوان تعهداتی را که شرکا بر عهده گرفتهاند بر عهدهی شرکت گذاشت؛ چراکه شرکتی وجود ندارد تا بتواند متعهد شود. در کشورهای اروپایی و آنلگوساکسون، برای شخصیت حقوقی نقطه آغازی مشخص شده است. این نقطه آغاز زمان ثبت شرکت تجارتی است. در فرانسه، این قاعده که قبلا درمورد شرکتهای تجاری اعمال میشد (ماده 5 قانون 1966) درحال حاضر درمورد کلیه شرکتهایی که دارای شخصیت حقوقی میشوند، ازجمله شرکتهای مدنی برقرار گردیده است (ماده 1842 ق.م. مصوب 1978).
درحقوق ایران چنینی راهحل دقیقی وجود ندارد. درواقع، ماده 583 قانون تجارت که مقرر میکند «کلیه شرکتهای تجاری مذکور در این قانون شخصیت حقوقی دارند»، به هیچوجه معین نمیکند که این شخصیت حقوقی از چه زمانی ایجاد میشود. برعکس، قانونگذار ما در ماده 584 برای تشکیلات غیرتجارتی، تاریخ دقیق ایجاد شخصیت حقوقی را معین کرده است که از تاریخ ثبت در دفتر مخصوص وزارت دادگستری است. موسسات و تشکیلات دولتی و شهری نیز بهمحض ایجاد و بدون احتیاج به ثبت، دارای شخصیت حقوقی میشوند (ماده
587 ق.ت). وقف نیز بعد از وقوع آن بهنحو صحت و حصول قبض بهوجود میآید و احتیاج به ثبت ندارد. پس، شخصیت حقوقی موقوفه، بهمحض تشکیل آغاز میشود.
درمورد سایر اشخاص حقوقی حقوق خصوصی معین شرکتهای تجارتی، شرکتهای تعاونی و اتحادیههای تعاونی، اگر گفته شود که شخصیت حقوقی آنها پس از ثبت آغاز میگردد، نمیتوان در پذیرفتن آن تردید نکرد. زیرا شخصیت حقوقی اشخاص مزبور، بهمحض تشکیل آغاز میشود و درحدودی که برای انجام امور مربوط به تشکیل خود، لازم است، دارای شخصیت حقوقی میشوند و پس از ثبت، شخصیت حقوقی کامل پیدا میکنند. حال برای تکمیل این گفتار، لاجرم باید روشن کرد اشخاص مذکور، از چه زمان تشکیل شده محسوب میشوند؟ در اینخصوص باید گفت که: شرکتهای تجارتی، همانطور که میدانیم، بر 7 نوعند: شرکت سهامی عام، شرکت سهامی خاص، شرکت با مسئولیت محدود، شرکت تضامنی، شرکت نسبی، شرکت مختلط غیرسهامی و شرکت مختلط سهامی. شرکت سهامی عام وقتی تشکیل میشود که مجمع عمومی موسس، تشکیل شده و پس از رسیدگی و امراز پذیرهنویس سهام شرکت و امراز تادیه مبالغ لازم و تصویب اساسنامه، اولین هیاتمدیره و اولین بازرس یا بازرسان شرکت را، انتخاب کند و روزنامهی کثیرالانتشاری را برای درج آگهیهای شرکت تعیین نماید. منتخبین باید کتبا، قبول سمت نمایند. از این تاریخ شرکت سهامی عام تشکیل شده محسوب میشود.
برای تشکیل شرکت سهامی خاص لازم است که اساسنامه شرکت را کلیه سهامداران امضاء کنند. و نیز لازم است که، تادیه مبالغ لازم، انتخاب اولین مدیران و بازرس یا بازرسان شرکت و تعیین روزنامهی کثیرالانتشاری را برای درج آگهیهای شرکت، درصورت جلسهای قید شده، و به امضای کلیهی سهامداران، برسند و مدیران و بازرس یا بازرسان انتخاب شده قبولی سمت خود را کتبا اعلام نمایند. (در شرکت سهامی خاص تشکیل مجمع عمومی موسس، الزامی نیست).[1] در هردو شرکت سهامی، لازم است که مدیران، مدیرعاملی برای شرکت تعیین کنند.
شرکت با مسئولیت محدود یا شرکت تضامنی یا شرکت نسبی وقتی تشکیل میشود که تمام سرمایهی نقدی تادیه و سهمالشرکه غیرنقدی تقویم و تسلیم شده باشد. علاوه بر آن لازم است که اساسنامهای برای شرکت تهیه گردد. شرکا باید شرکتنامهای نیز تهیه و امضاء نمایند.
برای تشکیل شرکت مختلط غیرسهامی، تهیه اساسنامه ضروری است. شرکا باید به تنظیم شرکتنامهای نیز اقدام کنند. ولی پرداخت تمام سرمایه، شرط تشکیل آن نمیباشد. زیرا شریک یا شرکای با مسئولیت محدود، میتوانند مقداری از سرمایه را بعدا پرداخت کنند. ولی شریک یا شرکای ضامن باید همهی سرمایهی خود را تادیه نمایند.
شرکت مختلط سهامی، در مواردی ازجمله در سرمایهگذاری شرکای سهامی، تابع مقررات شرکتهای سهامی سابق است. چون در شرکتهای سهامی سابق، باید لااقل ثلث قیمت سهام، نقدا پرداخت شده و سرمایهی غیرنقدی تماما تحویل میشد، بنابراین برای تشکیل این شرکت نیز، پرداخت تمام سرمایهی نقدی شرط اینست و شرکای سهامدار میتوانند تا دوسوم سرمایهی خود را، بعدا پرداخت نمایند. لیکن شریک یا شرکای ضامن باید همهی سرمایهی مربوط به خود را تادیه کنند. تهیه اساسنامه ضروری است. شرکا باید شرکتنامهای نیز تنظیم و آن را امضاء نمایند.
شرکت تعاونی و اتحادیه تعاونی، وقتی تشکیل میشود که، پس از انجام کارهای مقدماتی و اخذ «موافقتنامه تشکیل» از وزارت تعاون، «اولین مجمع عمومی عادی»[2] آن، اساسنامه را تصویب و اولین هیئتمدیره و اولین بازرس یا بازرسان شرکت شرکت تعاونی را انتخاب نماید و منتخبین، قبولی خود را اعلام نماید و سپس هیاتمدیره منتخب، به تعیین مدیرعامل اقدام کرده و از وزارت تعاون، مجوز ثبت شرکت تعاونی را، دریافت دارد.[3]
(وزارت تعاون، وقتی به صدور مجوز ثبت مبادرت میکند که، مطابقت اقدامات انجام شده جهت تشکیل شرکت یا اتحادیه با مقررات مربوط، مورد تائید وی باشد. لذا میتوان گفت که شرکت تعاونی با اتحادیههای تعاونی، وقتی تشکیل شده محسوب میشود که، مجوز ثبت مزبور صادر شده باشد.
بند دوم: پایان شخصیت حقوقی
تفاوت اساسی شرکت تجاری و انسان این است که شخصیت حقوقی شرکت تجاری تا پایان یافتن امر تصفیه شرکت باقی میماند. درواقع، درحالیکه انسان بهمحض فوت فاقد شخصیت (فاقد حقوق و تکالیف) میشود، شرکت پس از انحلال شخصیت خود را از دست میدهد. شخصیت شرکت به این دلیل باقی میماند که، برخلاق، انسان، دارایی موجود شرکت پس از انحلال به شخص دیگری منتقل نمیشود، بلکه میان شرکا که مالک واقعی آن هستند، تقسیم میگردد. از آنجا که لازم است دارایی شرکت در زمان تصفیه باقی باشد، شرکت باید دارای شخصیت حقوقی باقی بماند.
در قانون تجارت ایران، بقای شخصیت حقوقی شرکت تجاری در زمان تصفیه بصراحت پیشبینی نشده است، اما از مجموع مواد راجعبه تصفیه امور شرکتها (مواد 202 لغایت 218 ق.ت) بهصراحت از ماده 208 این قانون، توجه قانونگذار به این امر را میتوان استنباط کرد. به موجب ماده 208: «اگر برای اجرای تعهدات شرکت معاملات جدیدی لازم شود، متصدیان تصفیه انجام خواهند داد». باتوجه به مفهوم این ماده شرکت میتواند بابت معاملات جدید، تعهدات را از طریق متصدی تصفیه برعهده بگیرد و بدیهی است شخصی که میتواند متعهد شود، الزاما دارای شخصیت حقوقی است. برعکس، قانونگذار درمورد شرکت سهامی این امر را بهصراحت پیشبینی کرده است. بهموجب ماده 208 لایحه قانونی 1347: «تا خاتمهی امر تصفیه شخصیت حقوقی شرکت جهت انجام امور مربوط به تصفیه باقی خواهد ماند و مدیران تصفیه موظف به خاتمه دادن کارهای جاری و اجرای تعهدات و وصول مطالبات و تقسیم دارایی شرکت میباشند و هرگاه برای اجرای تعهدات شرکت معاملات جدیدی لازم شود، مدیران تصفیه انجام خواهند داد». قسمت اخیر این ماده همان چیزی است که در ماده 208 قانون تجارت آمده بود و به اعتقاد ما دلیل بقای شخصیت حقوقی شرکتهای دیگر تجاری در زمان تصفیهی آنهاست. همانطور که در ماده 208 لایحه قانونی 1347 آمده، بقای شخصیت حقوقی شرکت که از نتایج تشکیل آن است، نیاز به ابراز اراده شرکا ندارد، بلکه خارج از اراده آنها محقق میشود. بعلاوه، دامنهی این شخصیت همسان شخصیتی که شرکت قبل از انحلال داشته نیست و محدود است به امور جاری لازم برای امر تصفیه. بنابراین، نمیتوان درحال تصفیه معاملات جدیدی را بهنام شرکت منعقد کرد، مگر معاملاتی که برای امر تصفیه شرکت ضروری است؛ چه شخصیت حقوقی شرکت در زمان تصفیه فقط برای امور تصفیه باقی میماند.
معالذکر، بقای شخصیت حقوقی شرکت در زمان تصفیه از این نظر اهمیت دارد که مدیران تصفیه میتوانند بهنام شرکت علیه اشخاص ثالث اقامه دعوا کنند و اشخاص ثالث نیز میتوانند علیه شرکت درحال تصفیه طرح شکایت کنند. نتیجه عمده دیگر بقای شرکت این است که دارای شرکت از دارایی شرکا مستقل باقی میماند و هرگاه این دارایی برای پرداخت طلب طلبکاران شرکت کافی نباشد، اعلام ورشکستگی شرکت، بهدلیل موجود بودن شخصیت حقوقیاش در زمان تصفیه مجاز خواهد بود.