قاچاق انسان دارای سابقه طولانی است و لیکن به استناد بعضی از شواهد قاچاق انسان از قدیم الایام وجود داشته و تاریخچه آن به دوران باستان باز می گردد.قاچاق انسان در دوران گذشته به بردگی انسانها مشهور بوده است و یکی از پدیده های خطرناک به شمار می رفت.در جهان کنونی تمامی دولتها در سطح جهان کم و بیش در گیر این پدیده شوم و هراس انگیز شده اند.قاچاق انسان عبارت است از حرکت دادن غیر قانونی و مخفیانه اشخاص در مرزهای ملی،عمدتاً از کشورهای در حال توسعه و کشورهای دارای اقتصاد در حال گذر،با هدف نهایی واداشتن زنان و دختران به وضعیت بهره کشانه و ستمگرانه از لحاظ جنسی و اقتصادی به منظور سود به کار گیرندگان،قاچاقچیان و سندیکاهای جنایتکار و دیگر گروه های مرتبط با قاچاق همچون کارخانگی،ازدواج دروغین،استخدام مخفیانه و فرزند خواندگی دروغین است.از جمله اقدامات غیر انسانی که در این زمان گریبانگیر جامعه می باشد مسئله قاچاق انسان است که امروزه نیز نظاره گر افزایش آن می باشیم که توسط سازمانهای جنایتکار بین الملل صورت می گیرد.به موازات پیشرفت جوامع و توسعه تکنولوژی که در چند قرن اخیر صورت گرفته،ارتباطات اجتماعی و روابط انسانی نیز گسترده تر شده و به تبع آن اعمال مجرمانه و پدیده های ضد اجتماعی هم رشد روز افزونی یافته اند.قاچاق انسان را می توان بعد از قاچاق مواد مخدر و قاچاق اسلحه به عنوان سومین منبع درآمد به وسیله سازمانهای جنایی فراملی دانست.آنچه که بعنوان یک واقعیت در خصوص قاچاق انسان باید بیان کرد این است که در دهه گذشته قاچاق انسان به درجه ای عالمگیر رسیده تا جایی که هیچ کشوری از آن در امان نمی باشد.قاچاق انسان یک مسئله فزاینده و آن شامل بهره برداری جنسی و بهره کشی کاری قربانیان است که در همه مناطق جهان وجود دارد.مردان و زنان هر دو ممکن است که قربانی قاچاق شوند اما قربانی اصلی در جهان زنان و دختران و کودکان هستند که اکثریت برای اهداف جنسی قاچاق می شوند.مقابله ملی و بین المللی با چنین جرائمی نیازمند چارچوب حقوق خاصی است که همکاری گسترده اعضای جامعه ملی و بین المللی را طلب می کند.
کلید واژه:قاچاق انسان-بردگی-سازمانهای جنایتکار-مقابله ملی و بین المللی-همکاری گسترده-
1-
قاچاق انسان دارای سابقه طولانی است و لیکن به استناد بعضی از شواهد قاچاق انسان از قدیم الایام وجود داشته و تاریخچه آن به دوران باستان باز میگردد. به موازات پیشرفت جوامع و توسعه تکنولوژی که در چند قرن اخیر صورت گرفته، ارتباطات اجتماعی و روابط انسانی نیز گسترده تر شده و به تبع آن اعمال مجرمانه و پدیدههای ضد اجتماعی هم رشد روزافزونی یافتهاند. این جرایم و فعالیتهای مجرمانه که معمولاً دارای پیچیدگی خاصی بوده و با برنامهریزی و سازماندهی صورت میپذیرد بعضاً پا را از عرصه مرزهای داخلی کشورها فراتر نهاده و به صورت یک پدیده فراملی در عرصه بینالمللی مطرح میشوندو این جرایم که با خصوصیت فراملی و سازمان یافتگی شناخته شدهاند دارای ویژگی های خاصی میباشند که مبارزه با آنها جز از طریق اقدامات هماهنگ و در چار چوب یک همکاری بینالمللی میسر نیست که از جمله این پدیدهها میتوان به قاچاق انسان اشاره کرد که در سال 1990 به عنوان معضل مطرح گردید . قاچاق انسان امری است که مطرح شدن آن به عنوان معضل جدی به ابتدای قرن بیستم بر میگردد .هر چند که از لحاظ شکلی در ادوار مختلف تغییر یافته است مثلاً زمانی خرید و فروش زنان قاچاق محسوب میشد و زمانی دیگر انتقال بردگان و سیاهپوستان برای به کارگیری در مزارع و معادن و یا استفاده در جنگلها .
در این سال بود که مقاوله نامه بینالمللی در پاریس راجع به تأمین یک حمایت موثر علیه معاملات جنایتکارانه موسوم به خرید و فروش سفیدپوستان به امضاء رسید. پس از این اسناد دیگری در این زمینه منعقد گردید که از جمله آنها میتوان به کنوانسیونهای 1910، 1912، 1933 و 2000 که کنوانسیون اخیرالذکر در خصوص سرکوب و مجازات قاچاق اشخاص، به ویژه زنان و کودکان منعقد گردیده است.
قاچاق انسان یکی از جرایم سازمان یافته فراملی است .این جرم که جوهره آن نقض شدید حقوق بشر بزه دیدگان قاچاق انسان است،
همزمان موجب شکلی از بردگی نوین است به همین دلیل این جرم با صدای بلند از سوی جامعه جهانی تقبیح شده است. به اعتقاد بعضی از صاحبنظران مشکل قاچاق انسان در قرن بیست و یکم همچون استعمارگری قرن نوزدهم و جنگ سرد قرن بیستم است. این تعبیر ظریف در کنار رشد روزافزون جلوههای فراملی قاچاق انسان ، یاد آور لزوم مبارزهای همه جانبه با این معضل جهانی است و تحقق این خواسته نیز مستلزم به کارگیری ابزارهای جهانی است.
پژوهشهای جامعهشناسان گواه آن است که نوعاً شکاف طبقاتی و گستره دامنه فقر و اقدامات فرصتطلبانه شبکههای قاچاق انسانی که چتر خود را برای فریب و اغواء عناصر گرفتار در چاه استیصال پهن کردهاند، موجبات پدیدار شدن معقوله قاچاق انسان ، کودکان، زنان و فقرا را فراهم آورده است. در این راستا و در جهت مبارزه با قاچاق انسان جامعه ملل اقدامات بسیاری انجام داد که متأسفانه به علت وجود مشکلات ایجاد شده این اقدامات به نتیجه نرسیده است و از آنجایی که حجم عمده فعالیتهای مربوط به قاچاق انسان به صورت سازمان یافته و از طریق گروههای تبهکار صورت میپذیرد که دارای تشکیلات منسجم و منظمی هستند، سازمان ملل لازم دید تا به مسئله قاچاق انسان به عنوان یک پدیده تبهکارانه سازمان یافته نگاه کند. در این راستا سازمان اقدامات بسیار عدیدهای را انجام داد که از آن جمله میتوان به برگزاری کنگرههای پنج سالانه پیشگیری از جرم و اصلاح بزهکاران اشاره نمود که عمده محور اصلی مباحثات آن کنگرهها مبارزه با جرایم سازمان یافته و یکی ازموارد مهم آن قاچاق انسان بود. در نهایت در سال 2000 میلادی بود که اقدامات سازمان ملل تحت یک کنوانسیون به نام کنوانسیون سازمان ملل علیه جنایات سازمان یافته فراملی موسوم به کنوانسیون پالرمو انجامید و مبارزه با این جنایات سازمان یافته فراملی هماهنگ شده و تحت کنوانسیون واحدی قرار گرفت.
2- اهمیت موضوع :
قاچاق انسان را میتوان بعد از قاچاق مواد مخدر و قاچاق اسلحه به عنوان سومین منبع درآمد به وسیله سازمانهای جنایی فراملیدانست.
قاچاق انسان یکی از پر منفعت ترین تجارتهای جهانی است که با فعالیتهایی از قبیل: انتقال غیرقانونی پول به بانکهای کشورهای خارجی، قاچاق دارو، جعل اسناد در ارتباط دانست. افزایش این مورد را میتوان تغییرات انجام شده در اروپا از سال 1989 همزمان با گشایش مرزها که به بیشتر مردم اروپا آزادی بخشیده و چهره زندگی را با صلح و امنیت آراسته دانست. نتیجه منفی این تحولات ، بحران عمیق فقر و فساد و تشکیلات اجتماعی و سیاسی و به عبارت دیگر منبع جنایت سازمانهای فراملی دانست. علاوه بر این خود قاچاق آثار سوئی دارد و قاچاق انسان نیز دارای آثار و تبعاتی مثل ابتلاء به بیماریهای مسری است که باعث تزلزل در بنیان خانوادهها و بروز آسیبهای اجتماعی میگردد.
آنچه که بعنوان یک واقعیت در خصوص قاچاق انسان باید بیان کرد این است که در دهه های گذشته قاچاق انسان به درجهای عالمگیر رسیده تا جایی که هیچ کشوری از آن در امان نمیباشد.
اهمیتی که این موضوع دارد به دلایل مختلف است اولاً: این که قاچاق انسان به عنوان یک جنایت سازمان یافته فراملی مطرح میشود که به سبب آثار سوئی که در بعضی از عرصهها در سطح ملی و بینالمللی از خود بر جای میگذارد حائز اهمیت بوده و آثار آن نیز قابل انکار نیست. قاچاق انسان همان طور که بیان شد آثار سیاسی هم به دنبال دارد، به طوری که گروههای تبهکار سازمان یافته در آمریکای لاتین و مرکزی، اقدام به قاچاق انسان مینمایند. بعد دیگر این مسئله ارتباط این پدیده با سایر جنایات سازمان یافته فراملی میباشد که این ارتباط به حدی زیاد و آشکار است که شاید بتوان سایر جنایات سازمان یافته فراملی را که توسط گروههای تبهکار صورت میگیرد اقدام فرعی در جهت نیل به اهداف قاچاقچیان بینالمللی دانست.
رشد قاچاقچیان انسان در سراسر جهان به علت فرآیند جهانی سازی و عوامل دیگر است.
قاچاق انسان به وسیله گروههای سازمان یافته، سیاستهای موجود در مورد مهاجرت را به هم ریخته و در کشورهای مقصد با سوء استفاده از حقوق، این نوع رفتار را غالباً به شکل جدید بردگی منجر مینمایند.
قاچاق انسان یک مسئله فزاینده و آن شامل بهره برداری جنسی و بهره کشی کاری قربانیان است که در همه مناطق جهان وجود دارد. مردان و زنان هر دو ممکن است که قربانی قاچاق شوند اما قربانی اصلی در جهان زنان ،دختران و کودکان هستند که اکثریت برای اهداف جنسی قاچاق میشوند. پس از فروپاشی کمونیسم، تجارت زنان و دختران کشورهای اروپای شرقی و مرکزی و همچنین جمهوری شوروی سابق افزایش چشمگیری داشته است. به گفته سازمان جهانی مهاجرت، شمار این زنان در کشورهای مزبور بین 300 تا 350 هزار نفر در سال برآورد میگردد.
در بسیاری از این کشورها مجازاتی برای قاچاقچیان انسان وجود ندارد و احتمال شناسایی و دستگیری این قاچاقچیان بسیار اندک است و همراه با رشد این پدیده شوم نیز تحولاتی صورت گرفته است.
بدین ترتیب که مسیرهای سنتی قاچاق که آسیای شرقی و آفریقا بودند، کم کم در برابر حجم عظیم انتقال زنان اروپای شرقی اهمیت کمتری پیدا کرده است.
گزارشهای مختلف ارائه شده توسط کشورها زنان ، کودکان ومردان به بازارهای جنسی بینالمللی با هدف ابتذال و فحشاء، توریسم جنسی، خدمات جنسی تجاری، اجبار به کار کودکان در وضعیت بد بیگارخانهها، مکانهای ساختمانی و محیطهای کشاورزی قاچاق میشوند.
قاچاقچیان اغلب قربانیان خود را از اجتماع و جامعهشان به مناطق دیگر (در داخل کشور خودشان یا کشورهای بیگانه) میبرند. در جایی که قربانیان تنها هستند، قادر به صحبت کردن به زبان و آشنا به فرهنگ آنها نیستند و قربانیان برگ اقامت ندارند یا دارای مدرک جعلی اقامت که توسط قاچاقچیان تهیه شده میباشند و از همه مهمتر اینکه قربانیان حمایت خانواده و دوستان خود را از دست داده که این موضوع آنها را در مقابل تقاضاها و تهدیدهای قاچاقچیان آسیبپذیر میکند. قربانیان به لحاظ ترسی که از مقامات دولتی به لحاظ زندانی شدن یا اخراج شدن دارند به پلیس مراجعه نمیکنند.
براساس گزارشی که توسط دفتر نظارت و مبارزه علیه قاچاق انسان در آمریکا ارائه گردیده است همه کشورهای جهانی به نحوی درگیر این پدیده میباشند. در کشور ما ایران نیز هرچند گزارشهایی از قاچاق زنان و دختران به چشم میخورد لیکن تاکنون اقدام عملی انجام نگرفته است. شایان ذکر است که کشور ایران یکی از منابع و مبادی قاچاق دختران و کودکان به کشورهای عربی خلیج فارس و ترکیه میباشد که عزم جدی مسئولین در مبارزه با این موضوع مورد نیاز است هر چند که مجلس شورای اسلامی لایحه مبارزه با این پدیده را به تصویب رسانده لیکن برای ریشه کن کردن این موضوع راه زیادی در پیش میباشد.
مواردی که از اهمیت قاچاق انسان بیان شد گوشهای از اهمیت موضوع است که بیانگر عمق این مساله در سطح ملی و بین المللی میباشد.