رفتارهای ضدتولید همیشه برای انسانهایی كه در كنار هم كار میکردند، یك مسئلهی اساسی و غلبه بر آن نیز یك هدف مهم اجتماعی بوده است. ظاهراً بروز اینگونه رفتارها از زمان كهن تا به امروز وجود داشته به طوری كه بر روی پاپیروسهایی كه در 2000 سال پیش در معابد مصریها نوشته شده، شرح دادهاند كه كارگرانی كه در معابد اعیان كار میکردند به دلیل نبود دستمزد كافی دست به رفتارهای منحرفانه میزدهاند (مك لین، والمزلی[11]، 2009)؛ اما امروزه عواقب رفتارهای ضدتولید هر ساله در جهان، سازمانها و جوامع را با میلیاردها دلار هزینه روبهرو میکند (اونس[12]،2008). رفتارهای ضدتولید مجموعهای از اعمال متمایز و روشنی هستند كه ویژگیهای مشتركی دارند، آنها ارادی و آسیبرسان بوده و یا قصد دارند به سازمانها و یا اعضاء سازمان همانند: همكاران، مشتریان و سرپرستان آسیب برسانند (اسپكتور،2006).
گرایز و ساكت (2003)، 87 نوع رفتار ضدتولید را شناسایی كرده كه آنها را میتوان در غالب یازده طبقه ارائه نمودند (مك لین، والمزلی، 2009). از شاخصترین رفتارهای ضدتولید میتوان به مواردی چون دزدی و رفتارهای مرتبط تخریب اموال، سوءاستفاده از زمان، سوءاستفاده از اطلاعات، انجام كار با كیفیت كم، خرابكاری، غیبت و تأخیر در ورود، سوءاستفاده از الكل و مواد مخدر، مشكلات انضباطی، رفتارهای نامناسب فیزیكی و لفظی، اذیت و آزار جنسی، خشونت، درگیری و رفتارهای پرخطر اشاره کرد(اونس،2008).
به نظر میرسد كه نقش تعدیلکنندگی ویژگیهای شخصیتی برای رفتارهای ضدتولید در تعامل با متغیرهای نگرشی و ادراكی توجه بیشتری را به خود جلب كرده است. (كلبرت، مانت، هارتر، ویت و باریك[13]، 2004)
به علاوه بعضی از پژوهشگران پیشنهاد نمودهاند كه ویژگیهای شخصیت برای پیشبینی سایر ملاکهای شغلی مانند خشنودی شغلی، تعهد سازمانی، دلبستگی شغلی، رفتارهای مدنی سازمانی و رفتارهای ضدتولید ادراکشده دارای اهمیت میباشند (گودستین و لانیون[14]، 1999).