درس علوم تجربی باتمرکز برپرورش وتوسعه مهارت های یادگیری مادام العمر برآن است تاشاگردان خلاق تری تحویل جامعه دهدوآنان رابرای جهان همواره درحال تغییر آماده کند(امام قلی وند،1385). پس معلم به عنوان رکن اصلی آموزش پرورش در کلاس باید از نظر علمی ورفاهی درسطح بالایی قرار گیرد که بتواند با تکیه بردانش خود جهت بهبود شیوه های یاد گیری تلاش کند. از آنجایی که کودکان سنین 10 تا 12 ساله پیشرفت قابل توجهی از لحاظ ذهنی نشان میدهند می توانند با پدیده های پیچیده روبرو شوند و عقاید تازه ای را کسب کنند. یکی از روشهای موثر برای این منظور الگوی تدریس بدیعه پردازی می باشد و با فعال نمودن دانش آموزان باعث درگیر شدن بیشتر آنها با مباحث آموزشی این دروس می گردد(مرادی نژاد،1386)..درمدارس امروزی معلمان مطالب زیادی را تدریس میکنند ولی بعداً متوجه میشوند دانشآموزان تنها مقدار کمی از آنچه که را که مطرح شده است بازگو نمایند .راستی دلیل این امر چیست ؟ چرا، گاهی بعد از ارائه توضیح مفصل در مورد موضوعی فراگیران نمیتوانند حتی بخش کوچکی از آن موضوع را بازیابی کنند ؟ چرا دانشآموزان بجای درک معنائی مطالب ، به حافظه خود فشار میآورند ؟ در پاسخ به این سوالات میتوان بی توجهی معلمان به روشهای یاددهی- یادگیری یعنی به کار نگرفتن روشهای مناسب در آموزش را دلیل اصلی قلمداد کرد .به همین دلیل ، کیفیت آموزشی در بسیاری از مدارس از سطح مطلوب برخوردار نیست و دانشآموز اغلب مطالب را حفظ ، و پس از پایان یافتن امتحانات آنها را فراموش میکند . بکارگیری روشهای فعال تدریس باعث میشود تا یادگیری تا عمق جان دانشآموزان رسوخ کند و نه تنها یافتهها وکشفیات خود را به سادگی فراموش نکنند بلکه در طول زندگی آن را به صورت کاربردی به کار ببرند . با توجه به ویژگیهای عصر کنونی که انسان با انفجار اطلاعات و توسعه فناوری مواجه است، نظام آموزش و پرورش وظیفه دارد برنامههای آموزشی و درسی علوم را به نحوی ساماندهی کند كه همة تواناییهای شناختی و شخصیتی دانشآموزان رشد کرده و با بهره گیری از مزایای علوم و فناوری، توانمندیهای لازم را برای رویارویی با تحولات جدید کسب نمایند(سعیدی به نقل از هارلن، 1382). اما شواهد موجود نشان میدهد که اغلب دانشآموزان فاقد این ویژگی هستند و به عبارت دیگر ،برنامههای آموزشی علوم نتوانسته است روحیه علمی و کاوشگری، آفرینندگی و خلاقیت را در دانشآموزان پرورش دهد (پرویزیان، 1384). یافتههای سومین مطالعه بینالمللی ریاضیات و علوم در سال 2003 که در ایران و تعداد زیادی از كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه انجام گرفت، نتایج بسیار ضعیف دانشآموزان ایران را در تمام آزمونهای علوم دورههای ابتدایی و راهنمایی نشان داد. این مطالعه میرساند كه كیفیت آموزش علوم در کشور ما پایینتر از استانداردهای جهانی است(كیامنش و خیریه، 1381). مطالعه میدانی تیمز در سال 2003 نشان داد كه دانشآموزان ایرانی در مجموعه 286 پرسش آزمون عملكردی متناسب با برنامههای رسمی كشورمان، از نظر به خاطر سپردن و فهمیدن، در سطح نسبتاً بالایی قرار دارند، اما در مهارتهایی چون ساختن نظریهها، تجزیه و تحلیل دادهها، حل مسئله و بكارگیری ابزار و روشهای علمی و یا تحقیق درباره طبیعت و محیط زیست، در سطح بسیار پایینی قرار دارند صاحب نظران تربیتی معتقدند که فقر تفکر دانش آموزان، نتیجه حاکمیت روشهای تدریس سنتی در مدارس است.( فضلی خانی،1382).الگوهای تدریس الگوهای یادگیری هستند و یادگیری مفاهیم علوم تجربی از انواع یادگیری است.
پس برای اینکه این نوع از یادگیری حاصل آید باید الگوی تدریس را انتخاب نمود که متناسب با اهداف آموزش این درس باشد مطمئنا مفاهیم علوم تجربی را با روش سخنرانی یا حفظ و تکرار نمی توان آموزش داد بنابراین انتخاب الگوی مناسب از جانب معلم امری کاملا ضروری است.(خورشیدی،فهرجی،1379).بلوم،که از ارائه دهندگان نظریه یادگیری در حد تسلط است معتقد است دست کم 90 درصد از دانش آموزان می توانند به هدف های یادگیری دست یابند فقط به این شرط که زمان کافی و روشها و مواد مناسب را در اختیارشان قرار دهیم (میرزامحمدی،1390).با وجودی که بسیاری از صاحب نظران عرصه تعلیم و تربیت براستفاده از الگوهای فعال یادگیری و برانگیختن مشارکت دانش آموزان در یادگیری تاکید دارند هنوز هم مشاهده می شود که بسیاری از معلمان توجه کافی به این موضوع ندارند بنابر این روشهای آموزشی ما نیازمند تغییراتی است تا زمینه رشد پردازش اطلاعات در ذهن دانش آموزان، تقویت ساخت شناخت،مهارتهای تفکر انتقادی،منطقی حل مساله،تصمیم گیری، قضاوت و داوری در حین یادگیری گردد(رشیدآبادی،1386).تدریس علوم تجربی در دوران ابتدایی و خصوصا پایه ششم در کشور ما دارای هدف هایی می باشد هر چند که متاسفانه یافته های تحقیقاتی انجام شده مبین آن است که آنچه در نظام آموزشی ما به وضوح دیده می شود عملا مبتنی برنظام روانشناختی محرک و پاسخ است و بدون توجه به ویژگیهای روانی کودک،مطالب درسی طبقه بندی و به تدریج به وی تحمیل می شود و در او عادت به حفظ کردن ایجاد می شود.
روش بدیعه پردازی(نوآفرینی) قوه خلاقیت دانش آموزان را افزایش میدهد،زیرا راهبردهای آن ذهن آنان را به تفکر در زمینه ابعاد گوناگون موضوع ترغیب می کند و درهرموقعیتی به تولید ایده های جدید و درک نحوه ارتباط بین مفاهیم می پردازد و در این روش برای دریافت جدید و کاربرد متعدد آنها مشابه سازی می گردد(حسینی،معماریان،1386).پژوهشهای بسیاری درخارج ازکشوربرمقایسه روش تدریس بدیعه پردازی وروش های رایج تدریس صحه گذاشته اندوپژوهشهایی هم در داخل کشور دراین زمینه صورت گرفته اماپژوهشی که مستقیمآبه مطالعه دراین زمینه درشهرستان محروم از امکانات آموزشی،رفاهی دالاهو پرداخته باشد،انجام نیافته است ونیاز به انجام دادن پژوهش دراین زمینه ضروری به نظر می رسد.
***ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد
یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل و با فرمت ورد موجود است***
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است